جديدترين ژورنال معماري داخلي
Decoration 2008
1 DVD
طراحي فضاي داخلي با استفاده از نور پردازي طبيعي و مصنوعي و ...
مدل هاي مختلف براي چيدمان منزل
فضاهاي مسكوني از قبيل اتاقهاي خواب، فضاي نشيمن
انسان در طول تاريخ اشيائي را با استفاده از تناسبات مرتبط با بدن خود خلق نمود تا مورد استفاده قرار دهد و اين مسئله باعث پيدايش علم طراحي شد گسترش و پيشرفت سريع تكنولوژي و شهر نشيني موجب شد تا علم طراحي نيز دائمآ در حال تغيير و تحول باشد.اگر مدل و يا طرحي در يك دوره مورد توجه قرار گيرد به اين دليل است كه بر اساس نيازهاي زمان خود طراحي شده است از اين رو طرحهاي دكوراسيون و الگو هاي آن همواره با تغييراتي كلي و جزئي هموار هستند بايد به گونه اي طراحي شود كه منطبق با خواسته هاي دروني انسان باشد , هدف اصلي از انجام دكوراسيون , بالا بردن زيبا سازي فيزيكي و هماهنگي آن با احساسات دروني انسان ميباشد كه جز با تاكيد بر روابطي چون عامليت و عملكرد با فرم و... و همچنين به وسيله عناصر متعلقه و مرتبطي چون رنگ , بافت و.... ميسر و مقدور نمي باشد.طراحي داخلي با بكار كيري عناصر فوق سعي در بهينه سازي فضا ها و دست يابي به كار آيي و كاركرد مناسب در كنار زيبائي و معاني و معنا ها مي باشد.طراحي داخلي با ايجاد مجموعه اي از بايدها و نبايدها , كثرت ها و كاستي ها , و قرار دادن فرم در برابر فرم و فضا , هندسه در برابر طبيعت , داخل در برابر خارج و همچنين قدرت و منطق مردانه از يك سو و احساسات زنانه از سوي ديگر مي كوشد ارتباط معنائي و فرمال ( formal )را مفهوم بخشد..در واقع طراحي داخلي به وسيله اين تركيب مي خواهد به اهداف مورد نظر خود در طراحي فضا دست يابد. طراحي داخلي در ايجاد فضايي مطلوب و دلنشين براي افراد جامعه نقش موثردارد.محيط مناسب يعني فضايي كه بشر در آن بتواند فارغ از فشارهاي ناخواسته رواني رشد كرده و شكوفا شود و اين از خواسته هاي عقلاني و منطقي هر جامعه است.بنابراين , هدف طراحي داخلي بهبود عملكرد فيزيكي و رواني و دست يابي به اصول زيبا شناسي فضاي داخلي است.در اين ميان , اصولي كه در طراحي با هدف ايجاد فضائي معمارانه در نظر گرفته مي شود , در ۹عنوان زير تقسيم بندي مي شوند:
۱. فرم: بافت و فرم مهمترين نقش را در آذين و دكوراسيون بر عهده دارند آنها زيبائي و عملكرد را به برنامه خود مي افزايند.انتخاب بافت و فرم از سبك معماري و محدوديتهاي محيطي و همچنين اولويتهاي شخصي متاثر خواهد شد.بدون شك گزينه هاي امكانپذير زيادي وجود دارد كه وظيفه تعيين فرم را دارند اگر به نقش اين قواعد توجه كنيم آنگاه ميتوانيم انتخابي آگاهانه و هوشمندانه داشته باشيم و بدين گونه خطا هاي بصري را ميتوان شناسائي كرد.فرم ها مي توانند در نگاه ما به تناسب اثر بگذارند.به وسيله دنباله اين قواعد خردمندانه خواهيم توانست فرم مناسب را براي افزايش فضا انتخاب كنيم
۲.رنگ:يكي از ملاحظات روانشناختي رنگ كه در كاربرد هنري رنگ اهميت دارد ، بررسي تأثير متقابل رنگ ها است . جلوه يا اثر هر رنگ در جوار رنگ ديگر تغيير مي كند هر رنگ نسبت به ديگري ميزان تيرگي يا روشني ذاتي اش را مي نماياند . معكوس كردن اين ترتيب طبيعي ، ناسازگاري رنگي به بار مي آورد. رنگ هاي سرد ، مختصر كاهش در دماي بدن نگرنده ايجاد مي كنند و رنگ هاي گرم باعث مختصر افزايش دماي بدن مي شوند . به لحاظ بصري ، رنگ گرم پيش مي آيد و رنگ سرد پس مي نشيند.رنگهاي درخشان به تنهايي جذاب هستند اما اگر در يك الگو يا رديفي منظم قرارگيرند از نظر بصري تاثير بيشتري خواهند داشت. اين نوع آرايش يك ساختار ساده را بر اين رنگها حاكم ميكند و در نتيجه يك مفهوم و يا نوعي نظم را، وراي حضور محض رنگها، منتقل خواهد كرد.همچنين رنگها ميتوانند به نگاه ما نسبت به بافت ها تاثير بگذارند.بافت هائي با كنتراست بالا يك احساس فعال و پر انرژي ايجاد مي كنند و رنگها را براي ايجاد محيطي آرام محصور ميكنند
بهترين نمونه هاي د كوراسيون فرفورژه
۳.بافت:كليه مواد و اجسام داراي نوعي بافت داخلي و ساختماني هستند.بافت را توسط دو حس لامسه و بينايي ميتوان تشخيص داد .در كارهاي هنري بافت هاي ملموس و بصري ممكن است با هم تلفيق شوند و يا از يكديگر متمايز گردند.نياز به بافت در محيط اطراف احتياجي براي انسان است.طبيعت , مملو از اثرات بافتي زيبا است.اماكن پر بافت موجب فشار ذهني و آشفتگي خاطر ميگردند و متقابلآ محيط هاي يكنواخت اثرات بدي و كسالت باري بر انسان باقي مي گذارند.بكارگيري طبيعي مواد , لذت بصري بيشتري دارد.پاره اي بافت ها , ظريف و زيبا و برخي ديگر خشن و ناهنجار بنظر ميرسند.تضاد , بر ميزان زبري يا ظريف , به نظر آمدن يك بافت , اثر مي گذارد.بافتي كه در برابر يك پس زمينه صاف ديده ميشود , شفاف تر از هنگامي است كه در مجاورت بافتي مشابه قرار داده مي شود ; كما اينكه هنگام ديده شدن در برابر يك پس زمينه زبر تر , نرم تر و با مقياسي كوچكتر به نظر خواهد رسيد
۴.نور:نور اصلي ترين عامل پويايي يك فضاي داخلي است.بدون نور , فرم , رنگ , يا بافت قابل ديدني وجود نخواهد داشت.و نه هيچگونه حصار مريي جهت فضاي داخلي.بنابراين , نخستين عملكرد طراحي نور , روشن كردن فرم ها و فضاي يك محيط داخلي و نيز اجازه به كاربردهاي فضا است تا فعاليت ها و وظايف خود را با سرعت , دقت و راحتي در خود انجام دهند.نور بر ادراك ما از بافت تاثير ميگذارد و در عوض و خود هم توسط بافتي كه آن را روشن مي كند , تحت تاثير قرار مي گيرد.نور مستقيم كه روي سطحي با بافت فيزيكي مي تابد , بافت ديداري آن را افزايش ميدهد ; در حالي كه نور پراكنده , بافت فيزيكي را تشديد كرده و حتمآ مي تواند ساختار سه بعدي آن را مبهم نمايد.نحوه چيمان منابع نوري و الگوهاي روشنايي ساطع شده توسط آنها بايستي با جنبه هاي معمارانه ي يك فضا و الگو هاي كاربردي آن , هماهنگي داشته باشند.از آنجا كه چشمان ما همواره در جستجوي درخشنده ترين اشياء و پرتحركترين تضادهاي سايه و روشن در ميدان ديدشان مي باشد , اين هماهنگي در طراحي نورپردازي متمركز سطح كار , اهميت ويژه اي مي يابد
مدلهاي مختلف انواع تختخواب ويترين ، لوستر، آباژور
۵.بازشوها:بازشوها , سطوح را از نظر بصري مجزا مي كنند و آنها را به طور انفرادي تفكيك مينمايند.هر چه بر اندازه و تعداد اين بازشوها افزوده شود , بسته بودن فضا كمتر احساس مي گردد , فضا بازتر مي شود و شروع با ادغام با فضاي مجاور مي كند.تاكيد بصري بيشتر روي سطوح محصور كننده است تا حجم تعريف شده توسط اين سطوح.و از آنجا كه شدت تابش نور خورشيد براي ما تقريبآ و جهت آن قابل پيش بيني مي باشد , چگونگي تاثير آن بر وجوه , فرم ها و فضا هاي يك اتاق از نظر بصري به وسيله اندازه , محل قرار گيري , و جهت پنجره ها و نور گيري آن اطاق تعيين ميشود.براي تعيين نوع نور طبيعي اي كه يك اتاق ميگيرد و جهت پنجره يا نورگيري ميتواند مهمتر از اندازه آن باشد
مدلهاي مختلف انواع محصولات چوبي
مدلهاي مختلف مبلمان
انواع كفسازي و ستون و ديوار و سقف