مجله سرگرمی روزنه شماره24
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
جمله های برگزیده هفته
انسان هم میتونه دایره باشه هم یه خط راست. انتخاب با خودت است. تا ابد دور خودت بچرخی
یا تا بی نهایت ادامه بدی
<><><><><><><>
کشتی ها در بندرگاه در امانند اما کشتی برای این کار ساخته نشده .
<><><><><><><>
نگرانی هرگز از غصۀ فردا چیزی نمی کاهد ، بلکه فقط شادی امروز را از بین می برد
<><><><><><><>
اعتصاب چرخ دنده های ساعت لطمه ای به گذر زمان نمی زند.
با نشکر از مسعود برای ارسال این جملات زیبا
>>>>>>>>>>>>>>>>
معمای این هفته
هتل
سه تا دوست با هم به مسافرت رفته بودند .و شب تصمیم گرفتن که به هتل برن..فردا صبح که قصد ترک هتل را داشتند
صورتحساب هتل رو که 75 تومن بود بین خودشان به طور مساوی تقسیم کردند و نفری 25 تومن دادند به مستخدم هتل
دادند که به مدیر هتل بدهد .....مدیر هتل تصمیم گرفت که تخفیفی به این مشتریات خوش حساب بدهد لذا 5 تومن به
مستخدم داد که به آن ها بر گرداند ..مستخدم هم 2 تومن برای خودش برداشت و 3 تومن به آنها داد ..که بین خود تقسیم
کردند و نفری 1 تومن گیرشون اومد ..یعنی در واقع برای صورتحساب نفری 24 تومن پرداخت کردند .
24X3=72
به اضافه پولی که مستخدم برداشت
72+2=74
اونا اولش 75 تومن داده بودن
75-74=1
یه تومن چی شد این وسط؟؟
جواب آخر همین ایمیل
____________________________________
گوشه ای از استقبال وحشتناک از کلمنته ..سر مربی آینده تیم ملی فوتبال
... وقتى پرواز فرانکفورت در تهران به زمين نشست، تلفن همراه تاج زنگ خورد؛ �پرواز کلمنته به سلامت به زمين نشست� تاج اين خبر را با صداى بلند به گوش خبرنگاران رساند
و ناگهان کلمنته وارد سالن شد، او با شال و بدون کراوات آمد، عکسهايش را که ديده بوديم تصور مىشد او يک مربى قدبلند باشد. اما او کوتاه قد بود. کلمنته به محض ورود با تعجب فرودگاه را برانداز مىکرد که ناگهان در بين جمعيت گم شد. يکى با صداى بلند گفت: �براى سلامتى جناب کلمنته جمیعا صلوات...� اما تعداد خيلى کمى صلوات فرستادند واکثر حاضران فقط خنديدند!
رسيديم به اصل حادثه
حالا نوبت پايين رفتن از پله برقى بود. وقتى جلوى پله برقى رسيديم يکى از مسئولان فرمان توقف داد: �صبر کنيد عکاسان در پايين مستقر شوند!� يک مرتبه همه از پله پايين آمدند که ناگهان حادثه از راه رسيد، حادثهاى که به فکر هيچکس خطور نکرده بود! پله برقى ناگهان سرعتش 10 برابر شد... يا ابوالفضل (ع)..یا امام حسین .. کلمنته نزديک بود با کله بخورد زمين! شفق و تاج، بازوهاى او را گرفتند و با دشوارى مانع از زمين خوردن سرمربى تيمملى شدند... سرعت فرود پلهبرقى زيادتر مىشد که لشگر طرفدار کلمنته در عرض �ايکى ثانيه� به پايين کمپرس شدند! مثل زلزله بود. ناگهانى و آنى و... واقعاً ترسناک و وحشتناک بود... صدرحمت به پلههاى برقى مترو... راستي! لشگر کلمنته از مأموران و مسئولان فرودگاه گرفته تا خبرنگاران و نظافتچىها و طرفداران پشت سر او از پله برقى به پايين آمدند.
شفق و تاج خيس عرق شدند آنها وقتى ديدند دو، سه نفرى هم که زير دست و پا افتاده بودند، بلند شدند نفس راحتى کشيدند و... �برويم به سمت اتاق کنفرانس�!
چشمتان روز بد نبيند، اتاق کنفرانس انتهاى سالن بود و بالاخره پيدا شد. براى حضور در اتاق کنفرانس هم بايد از 20، 30 پله بالا مىرفتيم که خوشبختانه اين پلهها برقى نبودند. هنگام بالا رفتن از پلهها تازه قلب کلمنته جا آمد و با صداى بلند، سخنانى بر زبان جارى ساخت که به نظر نگارنده او گفت: �خدا را شکر که اين پلهها برقى نيست!�
بالاخره اتاق کنفرانس مشاهده شد، از نور و صدا خبر نبود... �آقا لامپها را روشن کن... آقا ميکروفن کار نمىکند... آقا...� جیغ و فریاد بود که از هر طرف به گوش میرسید ..صندلی هم نبود چون همه را برای مراسم دهه فجر برده بودند به مراسم ... خوشبختانه دو صندلى نه چندان آبرومند براى کلمنته و مترجمش درنظر گرفته شده بود، ناگهان همه دوباره کلمنته بيچاره را محاصره کردند،
کلمنته رنگش پريدهتر شد... �اينجا کجاست؟!� خبرنگاران و عکاسان با کفش بالاى ميز رفته بودند و کلمنته هم مات و مبهوت مانده بود
فتو کاتور
اس ام اس و جوک
فرهنگ لغات زنان :
1. آره يعني نه
2. نه يعني آره
3. ما بايد با هم حرف بزنيم يعني بشين فقط گوش کن
4. هر کار دوست داري بکن يعني بکن ولي بعد دهنت سرويسه
5. چقد منو دوست داري ؟ يعني يه گندي زدم مي خوام بگم
6. دو دقيقه ديگه حاضرم يعني دو ساعت علافي
...................................................................
مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که رد یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود
و در جاده ای روشن و تاریک راه می رفت.
مرد جلو رفت و از فرشته پرسید:" این مشعل و سطل آب را کجا می بری؟"
فرشته جواب داد:" می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب،
آتش های جهنم را خاموش کنم. آنوقت ببینم چه کسی واقعاً خدا رادوست دارد!"
�����������������������
هرگز فرصتی رابرای شاد كردن دیگران از دست ندهید،
چرا كه خود شما از این كار سود می برید!
حتی اگر هیچ كس نداند شما چه می كنید!
جهان پیرامون شما خوشنود تر خواهد شد.
و همه چیز برای شما بسیار آسان تر می شود.
در این جهانم و لحظه اكنون را می زییم
اگر كار خوبی هست كه می توانم انجام دهم،
یا شادی ای هست كه می توانم به دیگران ببخشم،
���������������������.
موج اگه میدونست ساحل هیچ وقت دستشو نمی گیره
هیچ وقت برای رسیدن به ساحل نفس نفس نمیزد
��������������������..
نه طوطی باش كه گفته دیگران را تكرار كنی و نه بلبل باش كه گفته خود را هدر دهی
............................................................
یارو می ره عیادت یکی از دوستانش، وقتی می خواد بره به اقوام دوستش که اونجا بودن
میگه: این دفعه مثل دفعه قبل نکنید، که مریضتون مُرد و منو خبر نکردیدها!
��������������������
به دليل برف و سرماي شديد ايران ، عربستان ،عراق، قطر امروز را عيد نوروز اعلام کردند
�����������������.
سازمان راه و ترابری اعلام کرد رانندگانی که زنجير
ندارند ميتوانند سينه بزنند
............................................................
فرماندهي نيروي انتظامی
اعلام کرد از فردا دختران با مانتوي تنگ، شلوار
کوتاه، روسري کوتاه، موي بلند، روي سياه، ناخون
دراز واه واه واه!
����������������..
خدانه برای خورشیدنه برای زمین بلکه برای گلهایی که برایمان میفرستد
چشم به راه است.
����������������..
اين پيام از طرف شيطان است:
بنده هاي عزيز هرچقدر ميخواین گناه کنين
گاز جهنم تموم شده آتيشی وجود نداره
............................................................
: آقايي به دوستش ميگه شنيدم که تو ظرف شستن به خانمت کمک مي کني!؟ .... اي زن ذليل!!
دوستش ميگه: خوب مگه چيه، اون هم توي رخت شستن به من کمک ميکنه
...................................................................
یارو ميره ماشينشو بيمه كنه، آقاهه بهش ميگه ايشااله هيچوقت از بيمهتون استفاده نكنيد، یارو هم ميگه ايشااله تو هم از اين پوله خير نبيني
...................................................................
يک روز روباهي کلاغي ديد و گفت به به چه پايي چه سري چه دمي! کلاغ گفت بي ادب خجالت بکش !
مگه خودت خوار و مادر نداری ؟ من اون موقع کلاس اول بودم ولي الان شوهر دارم
...................................................................
دوستان واقعی شما بعد از اتمام طر حهای رنگارنگ ایرانسل چهر ه ی واقعی خود را نشان خواهند داد
...................................................................
::
::
::
::
من که با نو رو دروایسی ندارم ..اگه چیزی میخواستم همون بالا میگفتم
...................................................................
اگه میبینی خیلی دوستت دارم
اگه میبینی دلم میخواد فدات بشم
اگه میبینی که تو رو با دنیا عوض نمیکنم .
مال اینه که اکس خوردی و تو توهمی
اگه یه روز چشمات پر اشک شد و احتیاج به شونه ی کسی داشتی ..
رو من یکی حساب نکن
چون شونه مث مسواک یه وسیله ی شخصیه
.................................................................
""""""""""""
"" """"""""""
""""""""""""
"" """"""""""
""""""""""""
"""""""""
""" """"
به علت ايام
سوگواری از گفتن اين جک معذورم.!!!
���������������..
دو ماه از زمستون
ميگذره............
خرس گنده ايی مثل تو الان بايد
خواب باشه نه اينکه بدو بياد اس ام اس بخونه
���������������..
الاغ چرا ديگه "اس ام اس"نمیدی؟؟
.
.
.
به زودی در سينما هاي سراسر کشور.
...................................................................
مرگ از زندگی پرسيد:
" اين چه حكمتي است كه باعث مي شود تو شيرين و من تلخ جلوه كنم ؟! "
زندگي لبخندي زد و گفت :
" دروغ هايي كه در من نهفته است و حقيقت هايي كه تو در وجودت داري !!"
...................................................................
ديدم كه تو دريايي و من رود شدم
در وسعت چشمان تو محدود شدم
آن روز كه در آتش عشق افتادم
سر سبز تر از آتش نمرود شدم
.................................................................
کلاغ و طوطي هر دو سياه و زشت آفريده شدند طوطي شکايت کرد و خداوند او را زيبا کرد
ولي کلاغ گفت : هر چه از دوست رسد نيکوست
و نتيجه آن شد که مي بيني .طوطي هميشه در قفس کلاغ هميشه آزاد
...............................................................
من از پروانه بودن ها، من از دیوانه بودن ها،
من از بازی یک شعله ی سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمیترسم...
من از هیچ بودن ها، از عشق نداشتن ها، من از بی کسی و خلوت انسان ها میترسم
...................................................................
فهمیده ام که بزرگترین چالش زندگی این است که تصمیم بگیری
مهم ترین چیز در زندگی کدام است و سپس سایر چیزها را فراموش کنی
����������������������.
فهمیدهام که آدم ها به آن اندازه خوش بخت می شوند که اراده کرده باشند
���������������������
فرشته اي از سنگ پرسيد :
چرا مانند خاک از خدا نمي خواهي که از تو انسان بسازد ؟
سنگ تبسمي کرد و گفت : هنوز آنقدر سخت نشده ام که مستحق چنين خواسته اي باشم
.
با تشکر از مرضیه
.................................................
حکایت طنز
مشکلات اختلاف اصطلاحات زبانشناسی
در آن دورانی که کسی نمیتوانست به وجود توالت عمومی اطمینان داشته باشد، خانمی انگلیسی سفری به هندوستان را برنامهریزی کرد. مهمانخانهء کوچکی را که متعلّق به مدیر مدرسهء محلّی بود در نظر گرفت و اطاقی رزرو کرد. چون نگران بود که آیا در مهمانخانه توالت وجود دارد یا خیر، در نامهای به مدیر مدرسه سؤال کرد که آیا در مهمانخانهء مزبور WC وجود دارد یا خیر.
مدیر مدرسه تسلّط کاملی به زبان انگلیسی نداشت. نزد کشیش محلّی رفت و پرسید که WC به چه معنی است. کشیش هم تا آن زمان نشنیده بود. دو نفری همّت گماشتند تا معانی احتمالی این دو حرف را بیابند و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که خانم مزبور طالب
Wayside Chapel
است که بداند آیا (کلیسای کنار جادّه) نزدیک مهمانخانه وجود دارد یا خیر. ابداً به ذهنشان خطور نکرد که این دو حرف ممکن است به معنی توالت باشد.
مدیر مدرسه در جواب خانم نامهای نوشت. متن نامه به شرح زیر است:
خانم عزیز در کمال مسرّت به اطّلاع شما میرسانم که در 9 مایلی مهمانخانه یک WC وجود دارد که در میان بیشهای از درختان کاج قرار گرفته و اطراف آن را چشماندازی زیبا فرا گرفته است. این WC گنجایش 229 نفر را دارد و روزهای یکشنبه و پنجشنبه باز است. چون انتظار میرود افراد بسیاری در ماههای تابستان به اینجا بیایند، توصیه میکنم زودتر تشریف بیاورید.. امّا، در این WC فضای ایستاده هم زیاد وجود دارد. این وضعیت مطلوبی نیست بخصوص اگر عادت داشته باشید مرتّباً به آنجا بروید. شاید برای شما جالب باشد که بدانید دختر من در WC ازدواج کرد و در آنجا بود که با شوهرش ملاقات کرد. واقعهء بسیار عالی و جالبی بود. در هر محلّ نشستن ده نفر نشسته بودند. مشاهدهء سیمای آنها و شادمانی آشکار بسیار دلپذیر بود. از هر زاویه میتوان عکس گرفت. متأسّفانه همسرم بیمار شده و اخیراً نتوانسته به آنجا برود. تقریباً یک سال از آخرین مرتبهای که رفته میگذرد که البتّه برای او بسیار دردناک است.
البتّه مسرور خواهید شد که بدانید بسیاری از مردم ناهارشان را با خودشان میآورند و تمام روز را آنجا میگذرانند که برایشان بسیار دلپذیر است. دیگران ترجیح میدهند قبل از وقت بیاییند و تا آخرین لحظه هم بمانند. به آن بانوی محترم توصیه میکنم روزهای پنجشنبه به آنجا بروید زیرا نوازندهء اُرگ نیز میآید و همراهی میکند..
جدیدترین چیزی که افزوده شده ناقوسی است که هر وقت کسی وارد میشود زنگ میزند. بازاری هم در آنجا داریم که نشیمنگاه مخملی برای همه فراهم میکند چون بسیاری بر این باورند که مدّتها است چنین چیزی لازم بوده است. چشم به راهم که شما را تا آنجا همراهی کنم و شما را در جایی قرار دهم که همه بتوانند شما را ببینند. با احترامات فائقه � مدیر مدرسه
خانم مزبور وقتی نامه را خواند غش کرد ... و البتّه هیچوقت به هندوستان نرفت.
کاریکاتور هفته
طنز هفته
چوپان باهوش
چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یك مرغزار دور افتاده بود. ناگهان سر و كله ی یك اتومبیل جدید كروكی
از میان گرد و غبار جاده های خاكی پیدا شد. راننده ی آن اتومبیل كه یك مرد جوان بسیار شیک پوش، با لباس های مارک دار سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم كه دقیقا چند
راس گوسفند داری، یكی از آنها را به من خواهی داد؟
چوپان نگاهی به جوان تازه به دوران رسیده و نگاهی به رمه اش كه به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد.
جوان، ماشین خود را در گوشه ای پارك كرد و كامپیوتر نوت بوک خود را به سرعت از ماشین بیرون
آورد، آن را به یك تلفن راه دور وصل كرد، روی اینترنت وارد صفحه ی نـــا ســـا شد، جایی كه
می توانست سیستم جستجوی ماهواره ای(جی پی اس ) را فعال كند. منطقه ی چراگاه را مشخص كرد، یك بانك اطلاعاتی با 60 صفحه ی كاربرگ اکسل به وجود آورد و فرمول پیچیده ی عملیاتی را وارد كامپیوتر كرد. بالاخره 150 صفحه ی اطلاعات خروجی سیستم را توسط یك چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ كرد و آنگاه در حالی كه آنها را به چوپان می داد، گفت:
شما در اینجا دقیقا 1586 گوسفند داری
چوپان گفت: درست است. حالا همان طور كه قبلا توافق كردیم، می توانی یكی از گوسفندها را ببری
آنگاه به نظاره ی مرد جوان كه مشغول انتخاب كردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود، پرداخت.
وقتی كار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او كرد و گفت: اگر من دقیقا به تو بگویم كه چه كاره هستی،
گوسفند مرا پس خواهی داد؟
مرد جوان پاسخ داد: آری! چرا كه نه؟
چوپان گفت: تو یك مشاور هستی.
مرد جوان گفت: راست می گویی، اما به من بگو كه این را از كجا حدس زدی؟
چوپان پاسخ داد: كار ساده ای است. بدون اینكه كسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدی. برای پاسخ
دادن به سوال كه خود من جواب آن را از قبل می دانستم، مزد خواستی. مضافا اینكه هیچ چیز
راجع به كسب و كار من نمی دانی،
چون به جای گوسفند، سگ مرا برداشتی!
________________________________
کلاه شو هم ببافم سیسمونیش کامل میشه قربونش برم
________________________________
پاچه خواری
مدير و ده نفر از كاركنانش از طناب بالگردي كه در صدد نجات آنها بود آويزان بودند. طناب آن قدر محكم نبود كه بتواند وزن هر يازده نفر را تحمل كند. كمك خلبان با بلندگوي دستي از آنان خواست که يک نفرشان داوطلب شود و طناب را رها كند. البته، داوطلب شدن همانا و سقوط به ته دره همان؛ و بظاهر كسي حاضر نبود داوطلب شود.
در اين هنگام، مدير که بار 10 کارمند ديگر را تحمل مي کرد و براي خلاصي از آنان گفت كه حاضر است طناب را رها كند؛ ولي دلش مي خواهد براي آخرين بار براي كاركنان سخنراني كند.
او گفت: چون كاركنان حاضرند براي سازمان دست به هر كاري بزنند و چون كاركنان خانواده خود را دوست دارند و در مورد هزينه هاي افراد خانواده هيچ گله و شكايتي ندارند و بدون هيچ گونه چشم داشتي پس از خاتمه ساعت كار در اداره مي مانند، من براي نجات جان آنان طناب را رها خواهم كرد !
به محض تمام شدن سخنان مشوقانه و تحسين آميز مدير، كاركنان كه به وجد آمدند با تمام وجود شروع كردند به دست زدن و
مدیر نفس راحتی کشید ...!!
نکته ها
در این نوشته تعدادی از شیرین زبانی ها، حاضر جوابی ها و - به قول نسل سومی ها آی- کیو بازی های بزرگان عرصه های
مختلف آورده شده و امید است که مقبول افتد.
اگر هم چیز بی ربط یا بی مزه ای دیدید بی خیال شوید، از صبح تا شب این همه جوک یخ و لوس می شنوید، این هم روش:.
!
سردار منصور رشتی عشق فراوانی به گل و گیاه داشت، وی روزی مستوفی را به باغ خود دعوت کرد و ضمن تعریف از هر گل و گیاه، ناگهان به استخر باغ که در میان آن گل نیلوفر آبی دیده می شد اشاره کرد و گفت: این باغبان من یک یزدی عجیب الخلقه ای است. من هرچه فکر کردم او چطور می رود ته استخر و ریشه این نیلوفر را آب می دهد عقلم به جایی نرسید! شما چه فکر می کنید؟
مارک تواین روزی خانمی را بر سر میز غذا راهنمایی کرد و به آن زن گفت: چقدر شما زیبا هستید! زن در جواب گفت: متاسفانه
من نخواهم توانست با چنین تعارفی به شما جواب دهم. مارک تواین خنده ای کرد و گفت: پس خانم محترم شما هم از من
تقلید کنید و دروغ بگویید
!
حاج حسن آقا ملک کالسکه ای با دو قاطر بسیار زیبا داشت. نصرت الدوله روزی از نامبرده درخواست کرد کالسکه را موقتاً به او بدهد.
ملک ناچار کالسکه را با قاطرها برای نصرت الدوله فرستاد و برایش نوشت: کالسکه را با قاطرها تقدیم داشتم، تقاضا دارم در حق
این دو قاطر پدری بفرمایید!
صاحب رستوران عمر خیام در آمریکا مردی ارمنی است که در جوانی از ترکیه به آمریکا هجرت کرده و فعلاً از برکت نام عمر خیام و این رستوران میلیونر شده است. می گفت: شبی یک خانم پیر آمریکایی در رستوران دست مرا محکم گرفت و می گفت ای مستر خیام نمی دانی که عمری شیفته اشعار تو بوده ام، چقدر خوشوقتم که شخص تو را می بینم!
<><><>
کاریکلماتور
- ماشين لباسشويي چرخ فلك لباسهاست.
- مربع دايره زاويه دار است.
- فضول مؤدبانه مي شود كنجكاو.
- آن قدر در خودش فرو رفت كه غرق شد.
- چرخ قلبم را با ميخ نگاهت پنچر نكن.
- نمي دانم گل هميشه بهار پولدار است يا عاشق، که زمستاني ندارد
-عروس دريايي، با مهريه هزاران مرواريد از صدفهاي ناب، طلاق گرفت.
- مي پرسيد: اشك كدام عاشق آب دريا را چنين شور كرد؟
--------------------------------------------------------------------------------
تست شخصیت
اگر ميخواهيد با اين بازي، به اسرار درون خود پي ببريد، به نکتههاي زير بهدقت توجه فرمائيد:
1) يک قلم و کاغذ در کنار خود داشته باشيد.
2) اولين جوابي که به ذهنتان ميرسد را بنويسيد. نيازي به فکر کردن نيست. بدانيد که جواب درست و يا غلطي وجود ندارد.
3) سعي نکنيد که جوابها را حدس بزنيد؛ زيرا چيزي از اين کار ياد نخواهيد گرفت.
4) با خودتان صادق باشيد. شايد اين فقط يک بازي سرگرمکننده باشد، ولي همين بازي ميتواند چيزهاي زيادي راجعبه خودتان به شما ياد بدهد. از قبول حقيقت نترسيد.
5) قبل از اينکه جواب خود را بنويسيد، کليد بازي را مطالعه نفرمائيد.
6) تا حدامکان سعي کنيد گروهي بازي کنيد و به عکسالعملهاي ديگران نيز توجه نمائيد.
قصد اين بازي، شناخت خود و ديگران است. در اين ميان، هرگز خود و يا ديگران را مورد قضاوت قرار ندهيد. تفاوتها هم ميتوانند جالب باشند.
* فرود موفق
هر روز مردم در بسياري از نقاط جهان، پول خوبي ميدهند تا بتوانند از درب هواپيماي در حال پرواز، بيرون بپرند.
شايد همه انسانها جرأت پريدن از هواپيما را نداشته باشند؛ ولي آمار نشان ميدهد که خطر پريدن از هواپيما با چتر نجات، کمتر از رد شدن از عرض خيابانهاي پرتردد شهرهاي شلوغ ميباشد.
با وجود اين آمار، هنوز ما براي پريدن از هواپيما، به دنبال دليل قانعکنندهاي ميگرديم. برخي ميگويند علت هيجان پريدن از هواپيما، افزايش �آدرنالين� در خون است که در زمان سقوط آزاد رخ ميدهد؛ ولي افراد کار کُشته در اين رشته، اعتراف ميکنند که هيجان حاصل از سقوط آزاد و پرش به بيرون از هواپيما، بعد از دفعه دوم يا سوم، از بين ميرود. ايشان معتقد هستند که علت واقعي هيجان پريدن از هواپيما، آن چند دقيقهاي است که در آسمان معلق هستيد و داريد به پائين مينگريد.
منظرهاي از جهان زير پاي شماست که با تمام جزئيات، به وضوح ديده ميشود. آري، افراد خبره در اين کار، به شما ميگويند که اين هيجان، از پريدن نيست که شما را به سقوط آزاد، فرا ميخواند، بلکه آن منظره ديدني در زير پاي شماست که دوباره شما را بهسوي خود ميکشاند. حالا فرض کنيد که در بين زمين و آسمان هستيد. به آرامي، بهسوي زمين کشيده ميشويد؛ در حاليکه چتر شما، با شکوه و زيبائي، وزن شمار را تحمل ميکند و در اين حال، شما داريد به منظره زير پايتان مينگريد. چه ميبينيد؟ آن را تشريح کنيد:
1) آيا سبزهزاري پر از گل ميبينيد؟
2) آيا منطقه کوهستاني با درههاي عميق و صخرهها را ميبينيد؟
3) آيا حيوانات وحشي با دهان باز را ميبينيد که در انتظار فرود شما هستند؟
4) آيا يک رودخانه روان ميبينيد؟
انتخاب شما:
* کليد فرود موفق
از قديم گفتهاند: اين �سقوط� نيست که شما را ميکشد، بلکه �فرود� است. تصور صحنه فرود شما بر روي زمين و آنچه که در انتظار شماست، در واقع نشانگر ديدگاه واقعي شما به آنچه از دنيا انتظار داريد، ميباشد.
منظرهاي که براي فرود خود، درنظر گرفتهايد، در حقيقت حدود مثبتانديشي و منفينگري شما را در زندگيتان نشان ميدهد.
1) سبزهزاري پر از گل
شما بينهايت مثبتانديش هستيد. شايد حتي بتوانيد گلها را از ارتفاع زياد هم ببوئيد و از اينکه چمنزار نرمي در انتهاي مسير فرود شماست، شاد باشيد. زندگي بسيار زيباست، ولي توجه کنيد که مثبتانديشي، خيالبافي نيست و در کنار تلاش و پشتکار بهبار مينشيند.
2) منطقه کوهستاني با درههاي عميق و صخرهها
�مورفي� ميگويد: �اگر امکان اينکه چيزي خراب بشود، وجود نداشته باشد، باز هم يک چيزي خراب ميشود.� بهعقيده شما، �مورفي انسان بسيار خوشبيني بوده است؟ شانس آورديد که چترتان باز شده و پيچ نخورده است. اگر ميخواهيد از نگراني، جلوگيري کرده و زندگي جديدي را آغاز کنيد، نعمتهاي خود را بشماريد و نه محدوديتها را. سعي کنيد بيشتر به نقاط مثبت قضايا نگاه کنيد.
3) حيوانات وحشي با دهان باز
براي شما مهم نيست که دنيا آماده بلعيدن شماست، زيرا ديدن اين اتفاق براي شما لذتبخش است. شما به سرنوشتتان بهعنوان يک سرگرمي مينگريد و حتي اگر خودتان، موضوع بحث باشيد هم اشکالي ندارد، باز هم به شرايط ميخنديد.
4) رودخانه روان
شما نه خوشبين هستيد و نه بدبين. با مسائل و مشکلهاي زندگيتان، زماني روبهرو ميشويد که آنها خودشان را نشان ميدهند. شما ميدانيد که هيچکس از آينده خبر موثقي ندارد تا بتواند تصميم بگيرد که آيا خوب خواهد بود يا بد. شما به کارهائي که در زمان حال داريد، بيشتر توجه ميکنيد تا اينکه نگران آينده باشيد؛ بهخصوص اينکه در حال حاضر، بايد توجه کنيد که آيا در قسمت عميق رودخانه فرود آئيد که فشار کمتري به بدنتان وارد شود و يا اينکه در قسمت کمعمق رودخانه بيفتيد تا غرق نشويد؟
+++++++++++++++++++++
خود کشی با روش علمی
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
نکته سلامتی
خطرات در رانندگی
یکی از عمده ترین علل مرگ و میر در سراسر دنیا تصادف رانندگی میباشد، که در ۷۵ درصد از مواقع خطای انسانی عامل اصلی می باشد. روشهایی که در زیر توضیح داده شده شما را با حوادث و خطرات ممکن در رانندگی آشنا می سازد .
س. برای محافظت از خودمان در برابر کسانی که از چراغ قرمز عبور میکنند چه باید بکنیم ؟
به یاد داشته باشیم هیچگاه چراغ سبز برای ما به این معنی نیست که همه چیز درست است. به این موضوع توجه کنید که علت تصادف فقط حاصل اشتباه ما نیست. خطاي ديگران هم موثر است .
تصور نمایید که بعد از تصادف به ماشین شما خسارت وارد می شود یا انسانی مجروح می گردد. حتی اگر راه برای شما باشد و شما از چراغ سبز عبور كرده باشيد . شايد شما به سادگي نگاه كردن به اطراف قبل از حركت بتوانيد از تصادف جلوگيري نماييد . اگر چراغ برای شما سبز است مطمئن شويد كه ساير رانندگان قصد گريز از چراغ قرمز يا زرد را ندارند. و سپس حركت نماييد .
س. آيا در تركيدن ناگهاني لاستيك ميتوان ترمز گرفت ؟
ممكن است با فشردن ترمز كنترل خودرو از دست شما خارج شود. اگر چرخ جلو بتركد خودرو به سختي به سمتي كه لاستيك تركيده منحرف ( كشيده ) خواهد شد . فرمان خيلي شديد به لرزه خواهد افتاد . فرمان را در حالت ساعت 9 و 3 محكم بگيريد . پا را از روي پدال گاز برداريد و حواستان را به مسير متمركز كنيد. سپس سرعتتان را به آرامي كم كنيد . و خودرو را به مكاني ايمني در كنار جاده هدايت كنيد . اگر لاستيك عقب بتركد عقب خودرو منحرف خواهد شد . كه در اين مورد لرزش فرمان كمتر است و طبق روش قبل آن را هدايت ميكنيم .
س. چگونه از ليز خوردن خودرو جلوگيري كنيم ؟
خيلي ازمردم زماني كه خودرو شروع به ليز خوردن ميكند به شدت ترمز مي گيرند . كه معمولا اين كار شرايط را بدتر مي كند . در اين مواقع پاي خود را از روي گاز برداريد و فرمان را به سمتي كه مي خواهيد خودرو برود بچرخانيد ( امتداد مسير قبلي) . اين عمل به بازگرداندن خودرو به شرايط پايدار كمك مينمايد . در برخي از مواقع چرخاندن فرمان چندين بار بايد تكرار شود تا خودرو به حالت پايدار برسد .
س. بهترين راه براي خروج از خودرو زماني كه به داخل آب عميق سقوط كرده چيست ؟
به ندرت براي كسي چنين حادثه اي اتفاق مي افتد . در اين مواقع ابتدا كمربند ايمني را باز مينماييم (البته نه قبل از برخورد به آب كمربند ايمني ميتواند شما را در مقابل ضربه حاصله از برخورد محافظت كند) . سپس سعي كنيد به سرعت از پنجره خارج شويد در برخي از مواقع به علت اتصالي برق پنجره باز نمي شود . در اين مواقع در را امتحان كنيد . در ابتدا فشار آب باعث باز نشدن در خواهد شد . نگران نشويد . با بالا آمدن آب در اتومبيل فشار در دو طرف در معادل مي شود و در بازخواهد شد .
س . چه كنيم اگر ترمز كار نكرد ؟
شما بايد به سرعت تمركز كنيد و عمل نماييد . اين لغات را با سلسله مراتب به خاطر بياوريد .
پمپ كردن پدال � ترمز دستي � كم كردن دنده ( تغيير به دنده سنگين)
1. پيدا كردن مكان امن پمپ كردن پدال (زماني كه سيستم شما ABS است از روش پمپ پدال استفاده ننماييد) در اين روش گاهي اوقات فشار ترمز برخواهد گشت و ترمز عمل خواهد كرد .
2. به آرامي سعي كنيد از ترمز دستي براي كم كردن سرعت استفاده نماييد ( اما بدون مانع شدن شديد )
3. تغيير وضعيت دنده به دنده سنگين ( در دنده هاي اتوماتيك به حالت دنده سنگين) كه به كم شدن سرعت كمك مي كند .
4. در كنار جاده بدنبال نقطه امني براي متوقف كردن خودرو باشيد .
اين اعمال همراه با دقت در تغيير مسير و كنترل اتومبيل بايد به طور سريع و پيوسته انجام گيرد . هر چقدر سرعت عمل شما بيشتر باشد شما ايمن تر خواهيد بود
س .در مورد سيستم ترمز ضد قفل ABS ( Antilock Braking Systems)
ABS سيتم ترمزي است كه توسط تكنولوژي كامپيوتر هدايت مي شود. سنسورها در هر چرخ باعث هماهنگي سرعت چرخيدن چرخها مي شود . اطلاعات سرعت چرخيدن به كامپيوترمي رسد و اگر نياز باشد يك شير مغناطيسي عمل ميكند تا با نيروي بيشتر يا كمتر خودرو را متوقف نمايد. اگر نيروي متوقف كننده براي چرخها معادل نباشد اغلب يك خودرو ميتواند در هنگام ترمز گرفتن بچرخد و كنترل از دست راننده خارج شود . در حالت هاي معمولي ترمز ABS فعال نيست . اين سيستم زماني فعال مي شود كه نيروي ترمز كردن از خاصيت چسبندگي بين سطح جاده و چرخها بيشتر شود در اين حالت به صورت اتوماتيك عمل مي نمايد . و عمل ترمز ABS توسط تكرار ارتعاشات در زمان ترمز قابل تشخيص خواهد بود .
شما نبايد در سيستم ترمز ABS پدال را پمپ كنيد ( ضربه زدن به پدال ) اين باعث تداخل عمل سيستم مي شود و فاصله واقعي توقف را افزايش ميدهد .
س. بعضی از راننده ها بدون دلیل ماشین خود را به سمت ما منحرف میکنند در این مورد چه باید کرد ؟
در حقیقت تمام خودرو ها دارای نقطه کور هستند نقطه کور جایی است که دیدن سایر ماشین ها سخت است قسمتی مانند ستون های ماشین که در عقب ماشین راست یا چپ بسته است. اگر شما در نقطه کور ماشینی رانندگی میکنید. ( پشت سر) سعی کنید در آینه کنار او یا وسط ( ماشین جلویی ) نگاه کنید اگر صورت او را ندیدید مطمئن شوید که او هم شما را ندیده سعی کنید کمی به جلو یا به عقب بروید با این کار شما صورت راننده جلویی را خواهید دید احتمالا ماشین شما هم دارای نقطه کور است روش ایمن این است که قبل از منحرف شدن به چپ و راست نقاط کور ماشین و خودرو های کناری را سریع چک کنید و سپس به راست و چپ بپیچید .
س. چه کنیم اگر پدال گاز گیر کرد ؟
سعی کنید پدال را با نوک انگشت یا کفش به سمت بالا بکشید اگر کسی با شما است از او بخواهید که خم شود و سعی کند پدال را به حالت اولیه باز گرداند شما سعی کنید که چشم از مسیر و جاده برندارید.
اگر دنده اتومبیل شما به صورت دستی است کلاچ را بگیرید و دنده را درحالت خلاص بگذارید موتور به کار خود ادامه میدهد اما نیروی محرکه از چرخها جدا شده است و سرعت ماشین کند می شود و شما می توانید خودرو را به خارج از جاده هدایت کنید. اگر اتومبیل شما دنده اتوماتیک است وضعیت را به خنثی را کلاچ تغییر دهید خاموش کردن اتومبیل در برخی از موارد باعث از دست رفتن نیروی هدایت فرمان و یا قفل شدن فرمان میگردد .
س. اگر در اتوبان كاپوت اتومبيل بالا پريد و به شيشه برخورد كرد چه بايد كرد؟
از ترمز زدن ناگهاني خودداري كنيد زيرا ممكن است ماشين هاي پشت سر نيز با شما برخورد كنند. در اين مواقع سعي كنيد از فضاي باز شده بين كاپوت و داشبورد جلوي خود را ببينيد اگر امكان نداشت سر خود را از پنجره بيرون ببريد و سعي كنيد جلوي خود راببينيد و كم كم اتومبيل را به خارج از جاده منتقل كنيد .
++++++++++++++++
با تشکر از آقای علی (عین الهی) به خاطر ارسال این مطلب مفید
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
صدای پای آب
سراینده اشعار :
"amidreza mashayekhi" <amid_mas@yahoo.com>
تهران1370
عميد رضا مشايخي
قلم
تا ساحل صبح با بلم خواهم رفت
لبخند زنان به هر الم خواهم رفت
بگذار به جز قلم نباشد ياري
تا فتح سپيده با قلم خواهم رفت
***************************************
اشك من؛
اشك من.جاري از گرد گل نسترن است
بهتر آن است
غمش را به دلم بسپارم
نه غمم را
به دلش
كه دلم
كوره ي بي آخر اندوه و غم است
***************************************
پينه
تودستت،من درونم،پينه بسته تو پايت،من دلم ،در گل نشسته
نميدانم چه رازي در زمين است كه هر آزاده اي قلبش شكسته
<><><><><><><<<<<<<<<<<<<<
جواب معما
این 72 تومن شامل اون پولی که مستخدم برای خودش برداشته هم میشده..پس باید منها می شده نه جمع ..
72-2=70 پول هتل
عکسهای هفته
+++++++
+++++++
+++++++++++
داشتي دنبالش مي گشتي از اين خونه به اون خونه
گفتي خونه دوست کجاست؟
مواظب باش اشتباه نري چون هر خونه ايي خونه دوست نيست
و هر آشنايي دوست نيست
فقط يه آشناست که آدم فکر مي کنه يه دوسته
دوستي و دوست داشتن کار هرکسي نيست
دوست داشتین یه سری به این آدرس بزنین
www.shelterless.blogfa.ir
اولین شب آرامش
fariba
No comments:
Post a Comment