| سلام به همه دوستان روزنه
اول از همه بابت تاخيري که در ارسال اين ايميل به وجود اومد عذرخواهي ميکنم. روز چهارشنبه نتونستم ايميل رو ارسال کنم
دوم، بعد از قسمت قبلي اين ايميل، به خاطر مشکلي که براي سرور پيش اومده بود، ايميل‌هايي که به چيستا ارسال شده بود به ايشون نرسيده. پس اگر کسي از دوستان ايميلي ارسال کرده لطفا دوباره بهشون ايميل بزنه. با تشکر، علي مدير گروه روزنه |
سلام
سلام
سلام ........ سلام !
همگي خوبيد ؟ 
بابا چرا دعوا راه ميندازيد ! 
من فقط يک هفته غائب بودم ! 
آخه جاي همتون خالي، رفته بودم مسافرت 
... تو اين فصل بهار مخصوصا ارديبهشت هيچ چيزي از سفر و پناه بردن به دامان زيباي طبيعت دلچسب تر نيست... 
البته حتما حتما سفر هم لازم نيست ! به هر طرف که نگاه کني يک فضاي سرسبز پيدا ميشه که حتي چند ساعتي رو هم که شده تنها يا با خانواده يا عزيزان بري اونجا و کمي به آرامش برسي... البته مسافرت من گرچند در ظاهر تفريحي ولي بيشتر تحميلي بود اما در کل خوب بود....
ناگفته نماند از اونجاييکه به همتون دسترسي ندارم قبل از سفرم به علي (مدير روزنه) اطلاع دادم که اين هفته غائبم و ازم خبري نيست ... 
(از تمام عزيزاني که پيگيري غيبتم رو کردند سپاس)
بگذريم...
قبل از اينکه بريم سراغ موضوعات اصلي يک نکته جالب رو در مورد طبيعت بگم : ميدونستيد طبيعت ارتباط تنگاتنگي با روحيه احساسي و فطرت آدما داره ! آرامشي که طبيعت به انسان القا ميکنه توصيف نشدنيه و اين طبيعت هرچه بکر تر باشه تاثيرات مثبت اون هم بيشتره... حتما امتحان کنيد...
و اما اين هفته ! موضوع تيتري خاصي نيست ولي در کل يک جمع بنديه از ازدواج هايي که به تعويق يا تعجيل ميفتن !
تعويق که همون سن بالاي ازدواجه و تعجيل هم همون سن پايين در ازدواج و جالب اينجاس که آمار ازدواج در سن نرمال به حداقل خودش در چهل سال گذشته رسيده !
اگه کلي به قضيه نگاه کنيم اينجوريه که خانوما يا زير بيست سالگي بدون چون و چرا تن به ازدواج ميدن (موفق يا ناموفقش بماند) يا اينکه تصميم ميگيرن اول تحصيل بعد ازدواج، يا تحصيل و اشتغال و استقلال و بعد اگر شرايط مهيا شد (که هر دختر خانومي سر و دست ميشکنه واسش چيه؟!) ازدواج... در هر صورتي اول و آخر و گاهي کلا در طول همه اين مسيرها تخيلات و ذهن دختران يه جورايي درگير همين قضيه س ....
گاهي پيش مياد که شرايط طوري پيش ميره که يک دوستي يا آشنايي ساده در سنين جواني تا حدي صميمي ميشه و دو طرف رو تحت تاثير ميذاره که هر دو طرف جدا از عدم آمادگي کلي اما صرفا به احترام عشق با هم ازدواج ميکنن و اين تيپ ازدواجها در اکثر مواقع مربوط به جوانهاي کم سن و ساله... خوشبختي اين تيپ ازدواجها بخش عمدش تحت تاثير رفتارهاي بزرگترهاي هر دو طرف بوده و اگر هر دو خانواده با هم همکاري و هماهنگي مناسبي داشته باشن ميشه آينده روشني براي اين عشق در نظر گرفت دليلش هم واضحه ! چون جوانهاي کم سن و سال صرفا احساساتي هستن و تمام تلاش و پشتکاري که تو زندگيشون نشون ميدن براي با دوام موندن اون احساس و عشقشونه ولي متاسفانه از خيلي جهات مستقل نيستن و خواسته يا ناخواسته تا مدتي بايد تحت سرپرستي خانواده ها زندگي کنن و کم کم به اون استقلال لازم برسن ، و اينجاس که خانواده هاي طرفين بيشترين تاثير رو در ادامه اين زندگي به عهده دارن...
و اما اون دختر خانومهايي که تصميم دارن ديرتر راهي زندگي مشترک بشن ! در اينجا يک مشکل خيلي بزرگ هست !!! (صرف نظر از استثنا هايي در مورد برخي دختران) هميشه يک طرف دومي به نام آقا داماد هم بايد موجود باشه تا مقوله ازدواج صحت پيدا کنه ديگه ! چي !؟! و اما اصل موضوع ! فرار آقايون از ازدواج !!!! که اينروزا بايد با قفل و زنجير بنشونيشون پاي سفره عقد !
ولي بدور از مزاح يکي از بزرگترين عوامل اختلال در اين امر، عدم آمادگي پسران در ازدواجه ! و اين عدم آمادگي همش مربوط به ماديات نيست، بخش عمدش مربوط به تخيلات منفي آقا پسرا از زندگيه واقيه زناشوييه !
الان کمتر مرد متاهلي پيدا ميشه که تو يک جمع فاميلي و دوستانه بشينه و جووناي فاميل رو ارشاد کنه که بريد ازدواج کنيد و... اولين حرفشون : ازدواج ؟! مگه مغز خر خوردي !؟ و .... (خيلي ميبخشيد، صرفا بازگو کردن جملات عاميانس...)
خوب لابد اون بنده خدا (که از اين بنده خداها کم هم نيستن) يه چيزي ديده که با چنين وحشتي داره شستشوي مغزي ميده .....
باز هم از شوخي گذشته مسائل در ظاهر کوچيکي هست که انباشتگيشون تو زندگي باعث دلزدگي از ازدواج ميشه و انعکاس همين سردي و دلزدگي يه جورايي بقيه آقا داماداي آينده رو فراري ميده ... سعي ميکنم صرف مثال به چند تا از اين مسائل کوچيک اشاره کنم :...
يک چيزي در مورد دنياي آقايون هست که هيچوقت نبايد اونو نديده گرفت ! حس آزادي طلبي مردان... هر مردي در هر رده سني و اجتماعي گاهي به يکسري آزاديها و اوقات فراغت نياز داره و چون در فضاي زناشويي اين آزاديها کمي بد جا افتاده محدوديت مرد رو بدنبال داره و... بد برداشت نکنيد، گاهي حتي ديدن يک مسابقه فوتبال، ديدن دوستان هم دانشکده اي يا هم پادگاني ، شرکت در باشگاه هاي ورزشي يا تفريحاتي از اين دست براي يک مرد از طرف بانو گناه کبيره و تحريم شده بحساب مياد !
يک چيز کوچولو ديگه ! ديديد وقتي خونه يکي از بستگان ميريد که پسر دارن خونشون چه شکليه !؟ هميشه يک گوشه از حياط يا زيرزمين يا اتاقها وسايل تعميرات دوچرخه و پيچ و مهره و آچار و... که اينها در اصل همون ماشين اسباب بازي دوران کودکيشون محسوب ميشه که در هر رده سني به ور رفتن با اونا و خرابکاري و ريخت و پاش نياز دارن، ولي بعد از ازدواج ! ديديد؟! همه جاي خونه يک تازه عروس بايد خوشگل و ترگل باشه ! حالا اين ابزار آلات ( از ديد بانوان : اين آتا آشغالا ) چي ميشه ؟! يک امتياز منفيه ديگه ! لازم نيست اين و بگيم که تو اين آپارتمانهاي فسقلي ديگه جايي واسه اين چيزا نيست ! اون دوچرخه ثابت که براي لاغريه رو کجا جا ميدين ! اينا رو هم بذاريد کنار همون ديگه ! منظورم اينه که اگه بخواين ميتونيد !
و بدترين خلقيات مردانه ! تنوع طلبي و جاه طلب بودنشون مخصوصا در امر اس اي ايکس ! که ازدواج و پايبندي به همسر رو بزرگترين سد در مقابل اين خصوصيتشون حس ميکنن ! غافل از اينکه همون بانوي عزيز اگه بخواد ميتونه بهترين همراه تو اين زمينه باشه ،بشرطي که بتونه تلاش کنه تا اين حس تنوع طلبي همسرشو ارضا کنه نه اينکه اين موضوع بشه تنها اسلحه به ضد همسر که در مواقع برآورده نشدن توقعات محروميت موقت را بعنوان جريمه در نظر بگيره... چون بحث وارد مسائل بالاي هجده سال شد همينجا بحثو ميبنديم ! اما علاقه مندان ميتونن يک سرچ کوچيک تو گوگل داشته باشن...
بگذريم...
و اما يک ديد منفي نامردانه نسبت به دنياي احساسي دختران (گرچند مواردي ديده شده ولي همه که اينجوري نيستن!) اونم بي وفايي دختران نسبت به نامزد فعلي بدليل دستيابي به يک موقعيت ازدواج جديد با يک آقاي متمولتر ! خوب درسته که متاسفانه اينروزا ماديات تقريبا حرف اول رو ميزنه اما اين موضوع بيشتر از طرف بزرگترها به خورد جوونا داده ميشه وگرنه دختران بيشتر دنبال يک پشتيبان و امنيت احساسين، باور کنيد ... يک ضرب المثل جالب هست : دختران تا قبل از ازدواج هيچي از پسرا نميخوان ..... ولي بعد از ازدواج همه چي ميخوان ! (در مورد ما ايرونيها که خيلي صادقه!)
و اما تعريف نابجا از مسئوليت و تعهد ! اينجا رو که ديگه واقعا بايد به حال بعضي آقايون خون گريه کرد ! به خدا مسئوليت ديگه به لقمه گرفتن اجباري و رسوندن به محل کار به قيمت تاخيري شدن و اين لوس بازيها نيست،نيست ... نيست ، هر چيزي حدي داره !
دقيقا همين حد ناديده گرفته شده ، از ازدواج يک غول بي شاخ و دم ساخته !
قبول دارم که اينروزا تقريبا داشتن تحصيلات ، گواهي پايان خدمت سربازي و يک شغل دائم و بدنبال اون داشتن يک سرپناه از ضروريات هر آقا پسري واسه امر مقدس ازدواج به حساب مياد که برميگرده به خود آقا پسره که از کي عاقل بوده و به فکر آتيه ! يعني براي زندگيش برنامه ريزي کرده باشه ! چون واقعا هستن آقايوني که الان تو سن زير بيست و پنج سال خيلي عالي خودشونو جمع و جور کردن ولي از اونطرف هم داريم آقايوني که موهاشون داره سفيد ميشه ولي هنوز دنبال يک ترفند واسه فرار از سربازي دور خودشون ميچرخن...
و اما در مورد مشکلات فوق الذکر !
همش تقصير خود آقا پسراس !!!!!!!
تا اينجاشو لي لي به لالاي شما آقا پسرا گذاشتم خوشتون اومد... ولي جدا ميگم ! ببينيد ! خانوما به همون چيزايي که شما براشون در نظر ميگيرين عادت ميکنن و اون زياده خواهي هايي که شما ميبينيد چيزي نيست جز اون کارهايي که اوائل آشنايي و ازدواج ، وقتي که کله ها داغه شبانه روز انجام ميديد ، از حق و حقوق ابتداييه خودتون ميگذريد و همه چيز و حتي اختيار برنامه هاي شخصيتونو به عيال محترمه واگذار ميکنيد... اون بنده خداي از همه جا بيخبر هم رو همشون حساب ميکنه و تو زندگيش ازشون استفاده ميکنه طوري که در بعضي زندگيها صد در صد وقت آقا صرف همون برنامه هاي ابتدايي زندگي ميشه ! و اگر بعدها اگه کم بذارين جيغشون در مياد که حق هم دارن !
يک مثال ساده تا اوضاع رو درک کنيد : شما در يک جايي کار ميکنيد و متعهيد که اونجا رو ترک نکنيد با يک حقوق ثابت ، اگر بعد از مدتي بخشي از اين حقوق ماهيانه کسر بشه شما چه ميکنيد !؟ مطمئنا واسه کل حقوقتون چاله هايي از پيش تعبيه شده داريد ! و اين کسري شما رو آزار داده به دردسر ميندازه...تو اين مثال کلمه حقوق همون موارديه که شما در ابتداي زندگي در اختيار بانو ميگذاريد بعد که کمي دور و برتونو نگاه ميکنيد و جوونا و مجردا رو ميبينيد دو بامپي ميکوبيد تو سر خودتونو مدام تاسف ميخوريد که از ازدواج خيري نديدم و همون حرفايي که زياد ميشنويد و خاله زنک بازي و غيره... ولي جدا چرا از اول يک حد و مرزي رو واسه خودتون و خواسته ها و نياز هاي ذاتي تون نگه نميداريد !؟
عاشقي که عقل و منطق توش نباشه زود به سردي نزديک ميشه ! يک پيشنهاد دوستانه : سعي کنيد از همون اول چيزايي رو به همسرتون عطا کنيد که بتونيد تا آخر عمر خودتون همچنان به اونها پايبند بمونيد بدون اينکه ذره اي احساس سرخوردگي کنيد ... اين هدايا از کلمات محبت آميز و بوسه و نوازش گرفته تاانرژي و وقت و تفريحات مشترک و دارايي و ماديات و الي غير (هم خانوم و هم آقا ، که البته به دليل يکسري دلائل باز هم روانشناختي اين آقايون هستن که بدون شناخت کامل از خودشون يا طرفشون اول افراط و تفريط به راه ميندازن و بعد توش گير ميکنن )
آغاز زندگي هم اصولي داره که ناديده گرفتن اين اصول مخصوصا اصول زير بنايي فقط و فقط دردسر مياره...
يک پيام اخلاقي...
ازدواج بد نيستا !
خيلي هم خوبه !
بشرطي که مردش باشي 
... (هم بانو و هم آقا )
پس : آقا پسرا ! 
زياد نترسيد،ازدواج کنيد ... البته عاقلانه و در کناش هم عاشقانه
... يادتون نره منو هم دعوت کنيد...
و اما قبل از خداحافظي يک موردي يادم افتاد که بهتون بگم : از اونجاييکه بعضي از دوستان پيگير مطالب گذشته بودن و همچنين پيوسته بودن بعضي از مقالات باعث شد که علي عزيز (مدير روزنه) يک کار جالب ديگه بکنه ! از منم خواست که بهتون اطلاع بدم... 
ايشون مقالات قبليمو بصورت آرشيو تو سايت روزنه گذاشته و البته به همه مقالات هفتگيم هم لينک هم هست که براي دسترسي به اونها فقط کافيه که اينجا رو کليک کنيد !
از همراهيه تک تکتون خوشحال و شادم...
با آرزوي شادکامي و خوشبختيه روز افزون و صد البته با سپاااااااس
چيستا
No comments:
Post a Comment