سلام شايد خيلي از شما مثل من دنبال دلايل و درگيريهاي بحران اقتصادي جهان بودين و هستين كه خوب حتما" براي دوستداران اقتصاد موضوع مهم و جالبي هست . ايميلهاي پر از محبت شما باعث ايجاد انگيزه ميشه و خوب سعي ميكنم با مطالبم لطف شما رو جبران كنم . اين بار چكيده اي از مباحث روز براتو ميذارم كه براي ارائه يك گزارش و تحقيق مالي مشغول به جمع آوري اون هستم اميدوارم مورد قبول باشه . براي دوستاني هم كه تمايل خودشونو براي شركت در مباحث اقتصادي اعلام كردند مژدگاني بدم كه اگه خدا بخواد و با آقا شهير ( مسئول فروم ) هم هماهنگ بشم در هفته آينده يك دريچه از گروه روزنه به فروم معروف ايران و آمريكا ميزنم تا دوستان بدون هيچ واسطه اي وارد اتاقهاي گفتگو بشن ... هدف ما بالا بردن سطح علمي و در نتيجه كمك به ايران و دنيا ست . روز سه شنبه 7 آبان گزارشي از دكتر مظاهري در روزنامه ها چاپ شد كه كم از يك جزوه درسي نداره .... بخونيد بخشي از يادداشت طهماسب مظاهري به نقل از خبرگزاري ايسنا به شرح زير است: ��شايد اولين سوالي كه بعد از شنيدن اخبار مربوط به بحران اخير اقتصاد جهاني در ذهن شكل ميگيرد، اين باشد كه چرا اين اتفاق در اقتصاد دنيا افتاد؟ هدف از طرح اين مبحث علاوه بر ريشهيابي دلايل اين اتفاق، يافتن راهكارهايي براي مديريت آن و عواقب و پيامدهاي احتمالي در اقتصاد كشور است. با نگاهي به ريشه اين بحران كه در آمريكا شكل گرفت به نقاط مشترك و نقاط افتراق بين وقايع و رخدادهايي كه موجد اين وضعيت باشد، با آنچه در سياستهاي اقتصادي ما رخ ميدهد، ميرسيم. شروع اين بحران در آمريكا و از طريق تصميمات و ساز و كارهايي كه منجر به زيادهروي در اعطاي تسهيلات بانكي و پرداخت اعتبارات اضافه بر ظرفيت موسسات مالي و پولي شد، بود. وامهاي پرداختي به اين ترتيب طي يك دوره به طور طبيعي به خريد مسكن بيشتر و رونق اقتصاد انجاميد. ابزارهاي تشويق پرداخت اضافه از جمله صدور اوراق مالي به اتكاي مطالبات بانكها به اين روند شتاب بخشيد، اما با تغيير شرايط و مواجهه با عدم بازپرداخت اقساط توسط وامگيرندگان، اعتبارات معوق افزايش يافت و مشكلاتي جدي را ايجاد كرد. مقايسه اين عملكرد با تصميمهاي مشابهي كه در اقتصاد ايران گرفته شده، مشابهتهاي زيادي را در روش و سياستهاي اقتصادي نشان ميدهد. پرداختهاي اضافه بر ظرفيت موسسات مالي و بانكي به اميد ايجاد رونق و بدون ملاحظه عواقب و پيامدهاي گريزناپذير يا احتمالي، نطفه بحران را منعقد كرد، بحراني كه در ابتدا جلوه رونق و رشد اقتصادي با قبول كمي تورم داشت. اشتباه اوليه در سياستها و برنامهريزي اقتصادي در آمريكا، گرفتار شدن به تله اضافه پرداخت بود. اين يك اشتباه ساختاري بود در كنار مشابهتي كه اين اشتباه آمريكاييها با بحث اضافه برداشت بانكهاي ما دارد، اين تفاوت وجود دارد كه اشتباهات در آنجا به صورت سيستمي انجام ميشود، اما منشا آن در اينجا فردي است ولي محصول هر دو يكي. روش مورد عمل در آنجا، كاهش نرخ بهره با هدف رونق اقتصاد بود. به علاوه با فعال كردن موسسات مورد حمايت دولت تحت عنوان(GSE (Government ��� Sponsored Enterprises ريسكهاي نقدينگي و اعتباري اين وامها را كاهش دادند. ادامه اين بحث زيبا را اينجا بخونيد جرج بوش؛ بزرگترين ضربه زننده به آمريكا در طول تاريخ پنج تن از بزرگترين رؤساي وال استريت در سال 2007 به راحتي يك ميليارد دلار درآمد كسب نمودند. اين امر كاملاً با سليقه سياست اقتصادي بوش و دوستان وي در وال استريت مطابقت داشت: گشودن راه براي طمع ورزي نامحدود! افزايش بيلجام ثروت فرماندهان اقتصادي! بدون هيچ گونه ملاحظه و پروايي! البته اين سيستم كاپيتاليسم كازينويي تنها بر پايه پُمپ بنا شده بود؛ يك حباب عظيم گمانه زني؛ يك سيستم هرمي كه توسط اعطاي اعتبار و اوراق قرضه بالا آمده بود، همانند كل سياست دولت آمريكا: انفجار كسري بودجه از زمان شروع زمامداري بوش. كاخ سفيد نسبت به صرفهجوييهاي جدي اقتصادي تنها با ديد تمسخر نگاه ميكرد. اما غرور قبل از سقوط ميآيد: دارندگان خانههاي كوچك در آمريكا به دليل عدم توانايي در پرداخت رهنهايي كه متقاعد به دريافت آن شده بودند، واكنش زنجيرهاي را پديد آورده و سيل آن همانند يك موج سونامي به وال استريت سرازير شد. تراز وحشتناك دو هفته سياه اول: 9.600.000.000.000 (9.6 بيليون) دلار از بين رفت! جورج بوش بزرگترين نابودكننده پول در تاريخ شده است. در درجه نخست خود آمريكا صدمه خواهد ديد. زلزله مالي در وال استريت روابط جهاني قدرت را به شدت جابجا نمود. اين امر تنها يك سقوط نيست، بلكه ورود به يك دوران جديد است. اين شروع خاتمه قدرت انحصاري آمريكا است: امپراتوري كه از لحاظ نظامي به حد فراتر از ظرفيت رسيده، از لحاظ سياسي تحليل رفته و از لحاظ اقتصادي از توان افتاده است و مدت هاست كه ديگر قادر نيست هزينه جنگهاي احمقانه خود را با پول واقعي تامين كند. سرنوشت امپراتوريها همواره زماني معلوم ميشود كه اقتصادي تضعيف شده ديگر توان تأمين هزينه تجهيزات نظامي خود را نداشته باشد. نمونه آن اتحاديه جماهير شوروي بود. براي مردم آمريكا رؤياي آمريكايي تبديل به يك كابوس شده است: از دست دادن خانه، برداشته شدن صندوق بازنشستگي، تزلزل بازار كار در حوزههاي بحرانزده، عدم توانايي مالي براي پرداخت هزينه مدرسه و دانشگاه فرزندان و همچنين هزينههاي درماني. بازيگران جديد آسيايي به آمريكاي بيمار فشار ميآورند. چين ميتواند برنده خندان باشد، گرچه اين كشور تا رسيدن به اوج هنوز فاصله دارد. دلارهايي كه آمريكا با كمبود آن مواجه است در اختيار چين ميباشد و بالغ بر 1800 ميليارد دلار (بزرگترين ذخيره ارزي دنيا) ميشود. چين از سالها قبل با خريد قريب به 500 ميليارد دلار از اوراق قرضه آمريكا، هزينه كسري بودجه اين كشور را تأمين ميكند. در عمل دولتهاي آمريكا تبديل به گروگان چين شدهاند. واشنگتن ديگر اجازه ندارد بزرگترين وام دهنده خود را برنجاند. منبع: روزنامه كرونن سايتونگ چاپ اتریش و سایت تیک نیوز يكي از دوستان عضو در گروه به نام آقاي هرمز مميزي بزرگواري كردند و براي من مقاله اي رو فرستادند كه برام خيلي مفيد بود . ايشون منبعي براي متنشون معرفي نكردند ولي جا داره شما هم بخونينش ... هرمز جان ازت ممنونم . تورم و رکود به گفته کینز"برای واژگون کردن بنیاد یک جامعه هیچ راهی زیرکانه تر و مطمئن تر از ایجاد فساد در پول آن جامعه نیست ، این کار تمام نیروهای پنهانی حاصل از قوانین اقتصادی را چنان در راه تخریب جامعه بکار میگیرد که در هر یک ملیون از مردم آن جامعه حتی یک نفر هم قادر به تشخیص علت آن تخریب نیست ."تورم همچنانکه شتاب میگیرد ، دیر یا زود چنان آسیبی به بافت جامعه میزند و چنان بی عدالتی و رنجی در جامعه بوجود میاورد که در پی آن در نهاد عامه مردم اراده ای از آن نوع جان میگیرد که میخواهند به هر قیمتی که شده ، برای علاج تورم کاری بکنند . میزان تورمی که این چنین اراده ای را در مردم بوجود میاورد بستگی بسیار به کشور دستخوش تورم و به تاریخ آن کشور دارد . تورم پدیده ای است وابسته به چاپ بی رویه اسکناس هر بار که پولی اضافه چاپ میشودآن پول در واقع حکم مالیاتی را دارد که بر دارائیهای کم یا زیاد مردم بسته اند، اگر در پی چاپ پول اضافی، قیمتها فرضا یک در صد افزایش یابد در این صورت گوئی همه کسانی که پولی در اختیار دارند یک در صد از آنرا به عنوان مالیات پرداخته اند. درک این مساله که تورم همواره پدیده ای است مربوط به پول اولین گام برای فهمیدن علت تورم و کشف راه علاج آنست !نکته مهمتر آنست که بدانیم چرا دولت حجم پول در گردش را به سرعت بالا میبرد و چرا با این کار باعث پدید آمدن تورم میشود ، حال آنکه به خوبی میداند تورم، بالقوه بسیار خطرناک است ؟ یادمان نرفته که از حضور خبرنگاران در جلسه بررسی تورم که آقای رئیس جمهور با اقتصاد دانان کشور داشتند جلوگیری به عمل آمد ! زیرا دولت میخواهد مسئولیت خود را در ایجاد تورم از انظار پوشیده بدارد یعنی هیچ دولتی دوست ندارد مسئولیت تورم را به عهده بگیرد . اگر مقدار کالا و خدمات با همان سرعت چاپ اسکناس افزایش می یافت ، در آن صورت قیمتها همواره ثابت میماند ولی تورم زمانی رخ میدهد که سرعت افزایش حجم پول بسیار شدید تر از سرعت تولید کالا باشد زیرا میزان تولید به منابع مادی ، منابع انسانی و دانش بکار گیری آن منابع وابسته است و در بهترین حالت و در هیچ کشوری بیش از 12% در سال نبوده اما تولید پول میتواند با هر سرعتی که دولت بخواهد افزایش یابد . " پول بد ریشه خوبی را در انسانها می خشکاند " سکه های پنج ریالی نقره ای را که اگر ذوب میکردی باز هم معادل پنج ریال نقره خالص داشت و اسکناسهای صد ریالی قدیمی را مسن ترها بخاطر میاورند که روی آن نوشته شده بود ( معادل یک سکه طلا ارزش دارد ) و تا مدتها اگر به بانک ملی مراجعه میکردی واقعا میتوانستی این معامله را انجام دهی.اما تورم یک بیماری خطرناک و گاه کشنده است که اگر به موقع علاج نشود میتواند جامعه ای را نابود کند چنانکه تورم شدید در سال 1976م باعث سقوط دولت ایزابل پرون در آرژانتین ، و در سال 1973راه سقوط سالوادور آلنده را در کشور شیلی هموار کرد . در سال 1974م در برزیل تورم شدید نظامیان را روی کار آورد و تورم لجام گسیخته در چین بود که شکست چیانکای چک را در برابر مائو تسه تونگ تسهیل نمود . در جنگ داخلی آمریکا که جنوبیها بودجه جنگ را از راه چاپ اسکناس تامین میکردند ، موجب چنان تورمی شدند که بین سالهای 1861-1864 بطور متوسط ماهانه با 10% افزایش قیمت همراه شد ، مورخان یکی از دلائل شکست جنوب را به همین عامل تورم نسبت داده اند .بعد از جنگ جهانی اول نیز تورم لجام گسیخته در روسیه و آلمان سبب به قدرت رسیدن کمونیستها در روسیه و نازیها در آلمان شد . جان استوارت میل مینویسد" در ذات اقتصاد یک جامعه هیچ چیزی کم اهمیت تر از پول وجود ندارد، زیرا پول هیچ نیست مگر شیوه ای برای صرفه جوئی کردن در زمان و کار ، ماشینی است برای سرعت بخشیدن و پر حجم کردن کاری که در غیاب پول ، هر چند میتواند انجام شود ، ولی با سرعت بسیار کمتری و در حجم کوچکتری و ماشین پول هم ، درست همانند سایر ماشین ها ، دارای کاربردی مشخص است و هنگامی که از نظم خارج میشود تاثیری مستقل و مخصوص به خود دارد ." ولی به قول میلتون " جامعه هیچ وسیله مشابه دیگری در اختیار ندارد که از نظم خارج شدنش بتواند تا این حد مضر و مخرب باشد ... هر فرد این قطعات کاغذ را قبول میکند تنها بدان دلیل که مطمئن است دیگران هم آنرا قبول خواهند کرد ، ارزش این کاغذهای رنگی بدان است که همه فکر میکنند به راستی معادل مبلغی که روی آن نوشته شده ارزش دارد ." وقتی دولتی برای اولین بار دست به اقدامات تورم زا میزند نخستین علائم اشتباه آن برای همه خوش آیند است، از سوئی دولت را قادر میسازد تا از رقم واقعی کسر بودجه بکاهد و بدون هیچ باز خواست و توضیحی، بیشتر از گذشته خرج کند وموقتابر میزان اشتغال هم بیافزاید زیرا کسب و کار شکوفا میشود و از رکود اقتصادی کاسته میگردد. وقتی رشد تورمی حجم پول آغاز میشود برای مثال ابتدایک قالی فروش در مییابد که میتواند قالی بیشتری به همان قیمت قبلی بفروشد و طبعا سفارش تعداد بیشتری قالی و قالیچه میدهد در این مرحله قالی باف هم فعال میشود و احیانا شاگردانی استخدام میکند و سفارش خرید نخ و رنگ بیشتری میدهد ولی چون تولیدات کشور نمیتواند به همان سرعت افزایش یابد، با کمبود عرضه به ناچار بر قیمت کالاها افزوده میشود و اگر باز هم اسکناسهای جدید وارد بازار شود بر افزایش قیمتها هر چه بیشتر افزوده خواهد شد و این روند به جائی میرسد که خریدار قدرت خرید کالاهای مورد نیازش را از دست میدهد در حالیکه اجناس تولید شده هم روی دستش میماند به اضافه تعدادی کارگر جدیدالاستخدام که دیگر قادر به پرداخت دستمزد آنها نمی باشد! در این برهه است که کارگران و سازندگان و خرده فروشان ، همه ناگاه در خواهند یافت که از رهگذر تورم چه کلاهی به سرشان رفته است ! آنها قبلا فکر میکردند که علائم افزایش تقاضا برای اقلامی چند از کالاهائی است که خود میفروشند ولی زمانی متوجه این اشتباه میشوند که حتی برای سیر کردن افراد خانواده باید دو برابرگذشته پول بدهند ولی تورم توام با رکود اقتصادی در آمد ایشان را نزدیک به صفر رسانیده است . میزان تورم برابر گزارش بانک مرکزی، مقایسه قیمتها در شهریور امسال نسبت به شهریور سال قبل مندرج در روزنامه های 29 مهرماه 1387 : مواد خوراکی و آشامیدنی 7/40 درصد دخانیات 1/12 درصد پوشاک و کفش 22 درصد مسکن و آب و برق و گاز 9/29 درصد لوازم منزل 7/ 26 درصد بهداشت و درمان 24 درصد حمل و نقل 2/19 درصد ارتباطات 3% درصد غلات و نان 6/67 درصد گوشت 1/37 درصد ماهی 4/26 درصد لبنیات و تخم مرغ 8/28 درصد روغن 3/35 درصد میوه و خشکبار 6/48درصد سبزی و حبوبات 29 درصد قند و شکر و شیرینی 9/27 درصد اجاره مسکن 6/30 درصد تعمیرات منزل 1/37 درصد ميدونم حجم مطالب زياد شد ولي مطمئنم كه براي تشنگان علم نا چيزه از نظرات و راهنماييهاتون منو بي نصيب نذارين . يا حق |
No comments:
Post a Comment