مجله سرگرمی روزنه(شمار22)
بخش صدای پای آب از این هفته به کوشش یکی از شاعران خوب آقای عميد رضا مشايخي
تهیه میشه و شعر های این بخش کاملا متعلق به این یار همیشگی گروه روزنه هست
================================================================================
متن های برگزیده ی هفته:
- وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی ها را تکرار کرد.
�برتراند راسل�
کسانی هستند که با ما صحبت می کنند، ما به آنها گوش نمی دهیم، کسانی هستند که ما را آزار می دهند اما جراحت عمیقی باقی نمی گذارند، اما کسانی هم هستند که تنها سر راه زندگی ما قرار می گیرند ولی مٌهر و نشانشان را برای همیشه برای ما می گذارند.
�سیسیلیا میرکز�
معمای هفته
بازاری
این مساله اصلا مشکل نیست و یه فرد بازاری میتونه در آن واحد حلش کنه؛. اونی که ریاضی بلده میخواد با معادله نوشتن حلش کنه که یه کمی پیچیده اش میکنه
اما مساله:
من یه جنس از شما میخرم 12 تومن... به شما میفروشم 13 تومن... از شما میخرم 14 تومن.... و به شما میفروشم 15 تومن....
من چقدر سود کردم؟
جواب آخر همین ایمیل
--------------------------------------------------------------------------------
اس ام اس و جوک
با تشکر از مرضیه
به خدا ميگن چرا اول مرد رو آفريدي بعد زن رو ؟
ميگه شما هم اگه بخواهيد چيزي بنويسيد اول چکنويس ميکنيد بعد پاکنويس !
...................................................
اگه یه روز دلت گرفت و ندونستی چه کار کنی... اینو یادت باشه که اگه منو داشتی هرگز دلت نمی گرفت
امضا: محلول لوله باز کن گلرنگ!
...................................................
فرارسيدن سال 2008 ميلادي، تولد حضرت عيسي مسيح و آغاز تعطيلات كريسمس به شما وخانواده تان هيج ربطي ندارد
شاید بعدا نوروز رو بهت تبریک گفتم!
...................................................
& _&&&&&
اگه گفتی اینا چی هستن؟
زحمت نکش! این خانواده اردک هاست. اون هم تویی که تنها موندی! (جوجه اردک زشت)
...................................................
الهی شمع بشی، پروانه شم، دورت بگردم ... بعدش فوتت کنم، خاموش بشی، هرهر بخندم!
...................................................
اگر روزي دشمن پيدا كردي، بدان در رسيدن به هدفت موفق بودي!
اگر روزي تهديدت كردند، بدان در برابرت ناتوانند!
اگر روزي خيانت ديدي، بدان قيمتت بالاست!
اگر روزي تركت كردند، بدان با تو بودن لياقت مي خواهد.
...................................................
به غصه ها سنگ بزن
تو صورتش رنگ بزن
هر وقت دلت تنگ ميشه
فقط به من زنگ بزن
...................................................
الهى تاآموختن راآموختم، آموخته راجمله بسوختم.
اندوخته رابرانداختم وانداخته رابيندوختم.
نيست رابفروختم تا هست رابيفروختم!
...................................................
سحرگاهان كه شبنم آيتى از پاك بودن را به گلها هديه مى بخشد.
به آن محراب پاكش آرزو كردم,
برايت خوب ديدن؛
خوب بودن؛
خوب ماندن را
....................................................
يك نفس ياد خدا
يك سبد خاطر آسوده و شاد
يك بغل شبنم آرامش صبح
يك هزار آينه از جنس دعا.
همه تقديم شما.
...................................................
هميشه رفتن رسيدن نيست
ولی براي رسيدن بايد رفت .......
هميشه بهاری بمونی
...................................................
یارو داشته نوار خالي گوش ميكرده
گريه ميكرده
ميگن چرا گريه ميكني؟
ميگه دلم واسه خوانندش ميسوزه لال بوده
...................................................
سرهنگه داشته امتحان رانندگي ميگرفته.
از يارو ميپرسه: اگه يه نفر وسط خيابون بود، بوق ميزني يا چراغ؟
طرف ميگه: برف پاك كن جناب سرهنگ!
سرهنگه كف ميكنه ميپرسه: يعني چي؟
يارو ميگه: يعني يا برو اين طرف يا برو اون طرف
...................................................
هر وقت دلت گرفته گريه کن
مي دوني چرا وقتي گريه مي کني آروم مي شي؟!
چون ا شکهاي سردت قبل از اينکه از مجراي چشم سرازير بشه
يه سري به قلبت مي زنه .
بعد قلبت که خيلي داغه حرارتشو مي ده به اشکات
و اشکات گرم مي شن.
اونوقت اشکات هم سرما شو نو مي دن به قلبت.
اينجوريه که اشکات گرم مي شن و قلبت سرد
...................................................
زمستان را دوست دارم چون فصل غم است
غم را دوست دارم چون گواه دل است
دل را دوست دارم چون تو را به من نشان داد
اما تو را دوست دارم بدون انكه بدانم چرا؟
...................................................
اول به نام عشق،
دوم به نام تو،
سوم به ياد مرگ.
...................................................
بر لوح شيشه اي قلبت بنويس: يا تو و عشق،
يا من و مرگ
...................................................
جاده عشق تا اطلاع ثانوی لیز و لغزنده می باشد
از عاشقانی که قصد سفر در این جاده را دارند
خود را به زنجیر محبت و صمیمیت مجهز کنند. �� پلیس راه عاشقان
...................................................
به یارو ميگن اگه بخواي دوست دخترت رو ببري بيرون کجا مي بري ؟؟
یارو ميگه:ميبرم سينما فيلم ترسناک ميگن حالا چرا فيلم ترسناک؟؟
ميگه آخه هي بترسه بياد تو بغل من
...................................................
اگر روزي به يادت گريه كردم ... بدان آن روز پيازي رنده كردم
...................................................
(پس لرزه عید قربان): هنوز زنده ای؟ اگه سرتو نبریدن یه بار بع بع بکن مطمئن بشم!
...................................................
به مجنون زد شبی لیلی اس ام اس
که آخر تا به کی تاخیر و فس فس؟
اگر عقدم نخوانی سال جاری
روم تهران، شوم دختر فراری!
...................................................
: به یارو می گن...
...
...
...
...
...
به تو چه که به یارو چی می گن؟ اگه بگن آشغالارو ببر پایین حال نداری! اما برای فضولی این همه راه میای پایین!
...................................................
حالا ما تلفن نداریم، تو نباید یه زنگی به ما بزنی؟
...................................................
به یارومی گن: بابات به رحمت ایزدی پیوست.
می گه: رحمت ایزدی کیه؟
میگن: نه... منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت.
می گه: دیار باقی دیگه کجاست؟
میگن: یعنی دار فانی را وداع گفت.
می گه: دار فانی دیگه چه جور داریه؟
می گن: یعنی رخت از این دنیا بر بست.
می گه: منظورتون رو نمی فهمم.
می گن: الاغ! بابای خرت مُرد!
می گه: خر من که بابا نداشت!
...................................................
از یکی ميپرسن: تولدت چه روزيه؟ جواب ميده:9 دی .
ميپرسن: چه سالي؟ ميگه: هر سال!
...................................................
پسره ميره خواستگاري، پدر عروس ميگه مهريه دخترم صد بشكه بنزِينه!
پدر داماد ميگه پسرم! پاشو بريم يک دختر گازِسوز پيدا كنيم!
...................................................
گاوه کارت سوِخت می خوره، شیرش سهِمیه بندی می شه!
...................................................
...................................................
يه بابایی رو به جرم قتل زن و مادر زنش داشتن محاكمه ميكردن!
قاضي بهش ميگه: شما مظنون به قتل همسرتون توسط ضربات چكش هستيد!
يهو يكي از افراد بسيار محترم جامعه از پشت دادگاه داد ميزنه: اي بي شرف!
دوباره قاضي ميگه: در ضمن شما مظنون به قتل مادر زنتان با ضربات چكش هم هستيد!
دوباره اون فرد محترم ميگه: اي آشغال كثيف!
قاضيه اين دفعه ديگه عصباني ميشه و ميگه: آقاي فرد محترم جامعه! ميدونم كه به خاطر اين بي رحمي و جنايت چقدر از اين آقا بدتون مياد
، اما اگه يك بار ديگه از اين حرفاي رکيک بزنين ناچار ميشم كه از دادگاه اخراجتون كنم!
فرد محترم ميگه: مساله اين نيست كه ازش بدم مياد، مشكل اينه كه من 15 ساله كه همسايهي اينام و در طي اين 15 سال هر وقت خواستم ازش چكش قرض بگيرم، گفته كه ما چكش نداريم!
...................................................
اگر مدیرعامل بودید چه می کردید؟
بعد می بینه همه تند و تند و با هیجان شروع کردند به نوشتن، به جز یک نفر که نشسته و داره از پنجره بیرون رو تماشا می کنه.
معلم ازش می پرسه: چرا تو هیچی نمی نویسی؟
بچه میگه: منتظرم تا منشی ام بیاد!
...................................................
ایرانسل داران عزیز! به لحظات ملکوتی 11 شب تا 7 صبح نزدیک می شویم. التماس دعا
..................................................
آیا می دانید 90% افرادی که از طرح قرمز ایرانسل استفاده می کنند... از بی خوابی رنج می برند؟
...................................................
خدایا! ایرانسل را از ما نگیر، خدایا! آنتنش را full بگردان.
خدایا! طرح های ما را به اندازه مداد رنگی 24 رنگ بگردان.
خدایا! هر شب ما یلدا بگردان
همه عمر ما را بین 12 تا 6 صبح قرار بده!
دشمنانش را نابود بگردان...
IR-TCI از صحنه روزگار محو بگردان
الهی آمین
...................................................
جشنواره فیلم ایرانسل:
- من مهرداد، دیگه شارژ ندارم.
- در جستجوی آنتن
- اعتباریها
- چند می گیری SMS ندی؟
- شبها آنتن نمی ده آیدا!
...................................................
ایرانسل: مشترک گرامی! موجودی شما رو به پایان نیست، ولی خفه مون کردی! چقدر اس ام اس بازی می کنی؟ چه غلطی کردیم تو رو وارد طرح قرمز کردیم!
...................................................
در پي استقبال فراوان شما عزیزان از سيم كارت ايرانسل، سيم كارتهای ايران وبا، ايران ايدز، ايران كزاز، ايران سرماخوردگي و... نيز به زودی ارائه خواهد شد. منتظر اطلاعيه هاي بعدي باشيد!
...................................................
حکایت
راز موفقيت در زندگي
كودكي ده ساله كه دست چپش در يك حادثه رانندگي از بازو قطع شده بود ، براي تعليم فنون رزمي جودو به يك استاد سپرده شد. پدر كودك اصرار داشت استاد از فرزندش يك قهرمان جودو بسازد! استاد پذيرفت و به پدر كودك قول داد كه يك سال بعد مي تواند فرزندش را در مقام قهرماني كل باشگاهها ببيند. در طول شش ماه استاد فقط روي بدن سازي كودك كار كرد و در عرض اين شش ماه حتي يك فن جودو را به او تعليم نداد. بعد از شش ماه خبر رسيد كه يك ماه بعد مسابقات محلي در شهر برگزار مي شود . استاد به كودك ده ساله فقط يك فن آموزش داد و تا زمان برگزاري مسابقات فقط روي آن تك فن كار كرد. سر انجام مسابقات انجام شد و كودك توانست در ميان اعجاب همگان ، با آن تك فن همه حريفان خود را شكست دهد ! سه ماه بعد كودك توانست در مسابقات بين باشگاهها نيز با استفاده از همان تك فن برنده شود . وقتي مسابقات به پايان رسيد ، در راه بازگشت به منزل ، كودك از استاد راز پيروزي اش را پرسيد. استاد گفت : " دليل پيروزي تو اين بود كه اولا به همان يك فن به خوبي مسلط بودي. ثانيا تنها اميدت همان يك فن بود. و سوم اينكه تنها راه شناخته شده براي مقابله با اين فن ، گرفتن دست چپ حريف بود، كه تو چنين دستي نداشتي ! ياد بگير كه در زندگي ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده كني. راز موفقيت در زندگي ، داشتن امكانات نيست ، بلكه استفاده از "بي امكاني" به عنوان نقطه قوت است
****************************************
هندی ها این جوری عکس میگیرن
************************************************
سی سی یو
چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف ، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه می میرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه ، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.
در محل و ساعت موعود ، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و ...
دو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که � پوکی جانسون � نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات ( Life support system ) را از پریز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد ..!!
نکته
چگونه جای مناسب برای کارمند جدید را تشخیص دهیم:
1. 400 آجر را در اتاقی بسته بگذار.
2. کارمندان جدید را در اتاق بگذار و در را ببند.
3- آنها را ترک کن و بعد از 6 ساعت برگرد.
سپس موقعیتها را تجزیه تحلیل کن:
الف: اگر آنها آجرها را دارند می شمرند آنها را بخش حسابداری بگذار.
ب: اگر آنها از نو (برای بار دوم) دارند آنها را می شمرند، آنها را در بخش ممیزی بگذار.
س: اگر آنها همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند،(گند زده اند) آنها را در بخش مهندسی بگذار.
د: اگر آنها آجرها را به طرز فوق العاده ای مرتب کرده اند آنها را در بخش برنامه ریزی بگذار.
ای: اگر آنها آجرها را به یکدیگر پرتاب می کنند آنها را در بخش اداری بگذار.
اف: اگر آنها در حال خوابند، آنها را در بخش حراست بگذار.
جی: اگر آنها آجرها را تکه تکه کرده اند آنها را در قسمت فناوری اطلاعات بگذار.
اچ: اگر آنها بیکار نشسته اند آنها را در قسمت نیروی انسانی بگذار.
آی:اگر آنها سعی می کنند آجرها ترکیبهای مختلفی داشته باشند و مدام جستجوی بیشتری می کنند و هنوز یک آجر هم تکان نداده اند آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذار.
جی: اگر آنها اتاق را ترک کرده اند آنها را در قسمت بازاریابی بگداز .
کا: اگر آنها به بیرون پنچره خيره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ریزی استراتژیک بگذار.
ال: اگر آنها با یکدیگر در حال حرف زدن هستند: بدون هیچ نشانه ای از تکان خوردن آجرها، به آنها تبریک بگو و آنها را در قسمت مدیریت ارشد قرار بده
No comments:
Post a Comment