سنتور سازي کهن بدون ترديد, سنتور يکي از کهن ترين سازهاي ايراني است که حتي برخي ابداع آن را به فارابي نسبت مي دهند. شايد اين روايت, چندان صحت نداشته باشد, ولي همينکه نام اين ساز بارها و بارها در کتب قديمي , در اشعار قدما و همينطور تصوير آن نيز در حجاريهاي شوش ديده مي شود, نشان از قدمت طولاني اين ساز است. به طور يقين مي توان گفت که در طول تاريخ پرفراز و نشيب موسيقي ايراني, سنتور يکي از پرطرفدارترين سازها در بين مردم بوده است و آن هم بدليل صداي زيبا و دلرباي اين ساز است. نواي دلنشيني که پيوند دهنده قلب آدمي با رفيع ترين احساسات معنوي و آسماني است... سنتور اين صداي خوش و در کنار آن, آسان جلوه نمودن نوازندگي اين ساز (به صوريکه افراد مبتدي نيز مي توانند صداي خوش از آن بوجود آورند), باعث شده است که افراد زيادي به سوي اين ساز کشيده شوند. ولي افسوس که فقط افراد اندکي اين راه را ادامه داده و به هدف خويش مي رسند. زيرا سنتور سازي است در آغاز راه, آسان, ولي در ادامه, بسيار سخت و دشوار. به طوريکه هيچ فردي بدون انجام تمرينها و ممارستهاي فراوان, نتوانسته است بر اين ساز مسلط شود. جايگاه حال حاضر اين ساز در ميان مردم, با گذشته بسيار متفاوت بود. سنتور در عهد قاجار, سازي بود تجملي و اشرافي (مانند جايگاه پيانو در زمان ما) که فقط متعلق به خانواده هاي مرفه بود. تا اينکه حبيب سماعي با کوششهاي فراوان, به تدريج توانست آن را به ميان عامه مردم آورده و گسترش دهد. سنتور سازي است ذوزنقه اي شکل که معمولا آن را از چوب درخت گردو مي سازند. بلندترين ضلع در سنتورهاي معمولي (ضلع نزديک به نوازنده), 90 سانتي متر, کوچکترين ضلع (ضلع دور از نوازنده), 35 سانتي متر, اظلاع کناري آن که به صورت مورب هستند, 38 سانتي متر و ارتفاع آن نيز 6 تا 10 سانتي متر است. روي سطح سنتور دو حفره به شکل گل وجود دارد که علاوه بر زيبايي ظاهري ساز, در نرمي و لطافت و شيشه اي شدن صداي سنتور نيز نقش زيادي دارد. سيمهايي که در سنتور به کار مي روند, از دو جنس هستند. سيمهاي زرد (بم), ترکيبي از قلع و مس و سيمهاي سفيد (زير) نيز از جنس فولاد هستند. (البته لازم به ذکر است که در بيش از صد سال قبل که سيم مفتولي به صورت امروزي وجود نداشت, سنتورسازان از روده گوسفند, به عنوان سيم استفاده مي کردند.) اين سيمها روي پايه هاي کوچک چوبي که به آنها «خرک» گفته مي شود, قرار مي گيرند. در سنتورهاي معمولي, دو رديف خرک 9 تايي (جمعا 18خرک) وجود دارد که به «سنتورهاي 9خرک» معروفند. (سنتورهاي 11 و 12خرک نيز وجود دارند که البته زياد معمول نيستند.) خرکهاي سمت راست به کناره راست ساز نزديکترند و خرکهاي سمت چپ, کمي بيشتر با کناره چپ فاصله دارند. (فاصله بين هر خرک رديف چپ تا کناره چپ ساز را «پشت خرک» مي گويند.) روي هر خرک 4 سيم قرار مي گيرد که دقيقا بايد يکصدا کوک شوند زيرا همگي بيانگر نت واحدي هستند. کوک کردن سنتور, با چرخاندن «گوشي ها» (پيچهايي که در سمت راست سنتور قرار دارند), بوسيله آچار مخصوص انجام مي شود. اگر حتي صداي يکي از 4 سيمي که بر روي يک خرک قرار دارند, کمي با بقيه سيمها متفاوت باشد, صداي آن نت کاملا اشتباه مي شود (اصطلاحا صدا خارج مي شود). به همين دليل است که کوک کردن سنتور, امري بسيار دشوار و زمانبر است. محدوده صدادهي سنتور, کمي بيش از 3 آکتاو است. به طوريکه پزيسيون سوم (پشت خرک), زيرتر از پزيسيون دوم (سيمهاي سفيد) و همينطور پزيسيون دوم نيز, زيرتر از پزيسيون اول (سيمهاي زرد) است. با اينکه از اين نظر سنتور يکي از گسترده ترين سازهاي ايراني است اما اين ساز داراي تمام فواصل کروماتيک مخصوص موسيقي ايراني نمي باشد, يعني در عين گستردگي, محدود است! محدوديت سنتور بر مي گردد به کوک آن. به طور مثال نوازنده براي نوازندگي در گوشه حصار در ادامه دستگاه چهارگاه (از رديف ملي), کمي با مشکل روبرو مي شود و براي اينکار بايد کوک يکي از نت ها را کمي تغيير دهد. (يا در مواقعي اين چنين, نوازنده مجبور است خرکها را جلو و عقب ببرد که اين باعث عدم توازن بين سيمهاي سفيد و پشت خرک مي شود) بدليل رفع اين مشکل, چند سالي است که به پيشنهاد حسين دهلوي, «سنتورهاي کروماتيک» ساخته شده است. سنتورهاي کروماتيک داراي همان ميدان صداي سنتورهاي معمولي هستند ولي با خرکهاي بيشتر (30خرک) و همينطور دارا بودن تمامي اصوات کروماتيک, که کاربرد آنها بيشتر در ارکسترهاست. به نمونه اي از سنتورنوازي دقت کنيد. نوازندگي سنتور بوسيله دو چوب نازک که به آنها «مضراب» گفته مي شود, انجام مي شود. مضرابها در گذشته بدون نمد بودند ولي در حال حاضر معمولا به مضرابها نمد مي چسبانند که خود باعث لطيف تر شدن صداي سنتور مي شود. در اکثر اوقات, نوازنده بايد با هر يک از مضرابها, نت متفاوتي را اجرا کند (مخصوصا در بعضي از چهارمضرابها که معمولا پايه قطعه با دست چپ و ملودي با دست راست اجرا مي شود). به همين دليل نوازندگي اين ساز علاوه بر چابکي دستها, به تمرکز ذهن نيز, نياز دارد که فقط با تمرين فراوان حاصل مي شود. سنتور سازي است که اگر نوازنده بر آن مسلط شود, مي تواند بوسيله آن آثار زيبا و ماندگاري خلق کند. اين ساز به خوبي قابليت تکنوازي و همنوازي را دارا مي باشد. بهترين سنتورنوازان, از گذشته تا اکنون عبارتند از: محمدصادق خان سرورالملک, علي اکبر خان شاهي, حسن خان, حبيب سماع حضور, حبيب سماعي, حسين صبا, حسين ملک, رضا ورزنده, منصور صارمي, فرامرز پايور, مجيد نجاهي, رضا شفيعيان, مجيد كياني, اسماعيل تهراني, پرويز مشکاتيان, پشنگ کامکار, ميلاد کيايي و اردوان کامکار. در آينده به بررسي شيوه سنتورنوازي هر يک از آنها خواهيم پرداخت. نت قطعه اي براي سنتور : چهارمضراب عشاق دشتي فرامرز پايور |
No comments:
Post a Comment