آرام جان
نشریه ی موسیقی ایرانی - شماره بیستم
گروه روزنه
*********************
دولت آنست که بی خون دل آید به کنار
********************
در این شماره خواهید دید:
1- وضعیت اجتماعی تنبک نوازان
2- مجموعه ی سنگ خارا از بانو مرضیه
3- در باب مشکلات برگزاری کنسرت در ایران
************************
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف گر بکشم زهی طرب و بکشد زهی شرف
طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من گر چه سخن همی برد قصه من به هر طرف
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک مغبچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف
ابروی دوست کی شود دستکش خیال من کس نزده است از این کمان تیر مراد بر هدف
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه ی رهت شود همت شحنه ی نجف
تصنیفی بسیار زیبا از کنسرت گروه عارف به رهبری استاد پرویز مشکاتیان و آواز مرحوم ایرج بسطامی:
Download
************************
وضعیت اجتماعی تنبک نوازان
وضعیت اجتماعی تنبک نوازان درگذشته:
در سالیان پیش هنر نواختن تنبک به شکل تکنوازی نگریسته نمیشده است. توضیح آنکه خوانندگان دو گونه بودند، یکی آوازخوانان که بر پایه ردیف موسیقی اصیل خوانندگی میکردند و دیگری تصنیف خوانها که تصنیف ها (ترکیب های ریتمیک موسیقی آوازی) را اجرا میکردند. در ضمن بودند افرادی که سرآمد هر دو (تصنیف و آواز) محسوب میشدند، مثال بارز آن استاد عبدالله دوامی است. همچنین بیشتر تصنیف خوانها ضربگیر (تنبکنواز) نیز به حساب می آمدند که هنوز آنگونه که باید به آنها اهمیت داده نمیشود.
استاد حسین تهرانی
گرچه گهگاهی به تکنوازی آنها گوش فرا داده شده و میشود اما با چسباندن برچسب همراهی کننده به ایشان و از جمله شهروندان درجه دوم جهان موسیقی قلمداد میگردند. این بی اعتباری نسبت به تنبک نوازان � که در واقع کار آنها کم ارزش تر از خوانندگان و نوازندگان دیگر سازها نیست- بدبختانه از طریق بعضی هنرمندان موسیقی بیشتر دامن زده میشود؛ چه به عقیده آنان تنبک قادر نیست تا حالت های گوناگون روحی را بیان کند. مشکل اصلی را باید در انتزاعی بودن تنبک دانست.
تا اوایل این سده اساسا" تنبک به همراهی کننده ترکیبهای ریتمیک مانند تصنیف و رنگ بکار میرفت. با آمدن استادانی همچون درویش خان دیگر ترکیبهایی مانند پیش درآمد و چهارمضراب گسترش یافت.
گرچه این پیشرفتی در موسیقی ایرانی محسوب میشد، ولی به پیشرفت خود تنبک کمک شایانی ننمود. بنابراین لازم بود تا تنبک از زیر یوغ تصنیف خوانها آزاد شده و به دست نوازندگان حرفه ای تری سپرده شود تا به عنوان سازی تخصصی در نظر آید که به نظر اکثر پژوهشگران این مهم توسط روانشاد استاد حسین تهرانی (1291-1352) انجام گردید.
نواختن دور اصلی ریتم جهت پایه نگهداری موسیقی آوازی و سازی وظیفه اصلی تنبک نوازان بود. چیزی شبیه به مترونم! آنها همراهی کننده محسوب شده و بایستی در پایین مجلس می نشستند. حتی در این حالت در صورت اشتباه از طرف سایر اهل موسیقی مورد غضب آنها واقع میشدند، ولی تنبک نوازان نمیتوانستند به آسانی از آنان انتقاد کنند، زیرا ترس از دست دادن شغل خود را داشتند و فقط خود آنها بودند که می دانستند تا چه اندازه فداکاری و صبر لازم است تا کسی بتواند این همه دشواری را بر خود هموار سازد. درد دانستن این موضوع اجازه نداشتن برای بیان آن گاهی آنان را نا امید میکرد ولی خوشبختانه کینه این برخوردهای منفی باعث نشد تا از بهبودی بخشیدن به این ساز دست بردارند و تا اندازه ای هم موفق گشتند.
مختصری درباره تکامل تنبک:
در درون ایران دگرگونی های اجتماعی تاثیر بسزایی روی موسیقی و موسیقیدانان گذاشت. گرچه این تاثیر پریشانی هایی را نیز به دنبال داشت(ساخته شدن تصنیفهای اجتماعی-وطنی بوسیله شادروان عارف قزوینی نمونه ای از آن است)
حمایت کنندگان پیشین موسیقی یعنی شاهان و شاهزادگان جای خود را به تاجران و تا حدودی موسسه های دولتی دادند. پیش از این موسیقی در سالن های کوچک برای اشراف به اصطلاح بافرهنگ اجرا میشد که به خیال خود برای درک موسیقی اصیل تربیت شده بودند، اما کم کم از خوانندگان و نوازندگان انتظار رفت تا در سالنها ی بزرگتر برای شنوندگان عادی با سلیقه های گوناگون نیز، موسیقی اجرا نمایند. مثال بارز چنین اجراهایی، کنسرت نادره بانو قمرالملوک وزیری با هنرمندان بزرگی چون حاج علی اکبرخان شهنازی و مرتضی نی داوود میباشد.
وضعیت اجتماعی نا مطلوب تنبک نوازان و دگرگونی های اجتماعی اخیر باعث گردید تا تنبک نوازان نیز به ایجاد تحول در نوازندگی تنبک بپردازند. تنبک نوازان برجسته ای چون استاد تهرانی به دلیل عشق و علاقه وافرشان به این ساز تلاش کردند تا به آن اعتبار بخشند.
کم کم تنبک و تنبک نواز جای خود را در میان دیگر سازها و نوازندگان آنها باز نمود. سپس با آمدن دیگر نوازندگان زبر دستی همانند مرحوم ناصر فرهنگفر( 1326-1376) تنبک وارد پهنه نوینی از پیشرفت گردید. درخشانی صدای انگشتان، استقامت و سرعت بالای این نوازندگان، تنبک را به نقطه خوبی از تکامل رساند*
البته این پیشرفت با همه دستاوردهایش ویژگی مهمی را از هنر تنبک نوازی ربود و آن "دوری نواز"** بر اساس ادوار ایقاعی است. ***
وضعیت اجتماعی تنبک نوازان در حال حاضر:
کوشش نوازندگانی همچون استاد تهرانی و استاد فرهنگفر باعث شد تا تنبک سهم بیشتری در موسیقی سازی داشته باشد.
تنبک نوازان امروز که ادامه دهنده راه نسل گذشته هستند از درخشانی و زبردستی و سرعت بسیار بالایی برخوردارند ولی در اینجا پرسشی پیش می آید که با همه این پیشرفتهاچه تحولی در وضعیت اجتماعی تنبک نوازان بوجود آمده است؟ شاید تنبک نوازان نسبت به گذشته محبوبیت بیشتری داشته باشند؛ ولی با این همه در همان شان و منزلت پیشین خود قرار دارند. شغل اصلی آنان این است که برای نوازنده اصلی صحنه آرایی کنند و به کار او آب و رنگ بیشتری ببخشند. پس در حقیقت باید گفت وضعیت اجتماعی آنان تغییری نکرده بلکه فقط نمایششان روی صحنه فرق نموده است
.
چه باید کرد؟
به عقیده ما تنبک نوازان باید با رو آوردن به تکنوازی، ارزش واقعی ساز را به جامعه نشان دهند. البته مقصود این نیست که همنوازی هنری بی اعتبار است. چه اگر تلاش همنوازان نبود تنبک هرگز به چنین درجه ای از پیشرفت نمیرسید. در پایان تصریح میکنیم که ترویج تکنوازی تنبک کاری ساده ای نبوده و به تلاشی سخت و سالها ریاضت نیازمند میباشد.
*تنبک سازان نیز با ایجاد تحول در ساختمان تنبک به پیشرفت این ساز کمک کرده اند
مانند ساخت تنبکهای کوکی توسط استاد قنبری مهر.
**نوازندگی بر اساس ادوار ایقاعی را دوری نوازی میگویند.
***ایقاع عبارت است از مجموعه ضربات با زمانهای محدود و نسبت های مشخص که برای آنها دورهایی با زمان های برابر در نظر گرفته میشود در گذشته تنبک نوازان با داشتن وضعیت اجتماعی نامطلوب عنوان موسیقی دانان سطح پایین را بر خود حمل میکردند.
آنها مجبور بودند تا حقارت و اهانت و کم بهایی دیگران را به جان بخرند که متاسفانه هنوز به قوت خود باقی است .
بر گرفته از گفتگوی هارمونیک
البته باید اشاره کنم که اخیرا پیشرفت هایی در این زمینه صورت گرفته است
که به عنوان یک نمونه می توان به اثری به نام "رقص در بی زمانی" اشاره کرد
که در این اثر امیر عباس پوستکار به تکنوازی تنبک و سازهای کوبه ای دیگر به شیوه ای نو پرداخته است
***********************
در اینجا مجموعه ای بی نظیر از تصانیف بانو مرضیه را با نام سنگ خارا می توانید دریافت کنید:
دریافت یکجا:
Download
دریافت قطعه به قطعه:
TRACK01
TRACK02
TRACK03
TRACK04
TRACK05
TRACK06
TRACK07
TRACK08
TRACK09
البته توصیه می کنم این کار رو آقایون گوش نکنند چون ممکنه برن توی جهنم !!!!!
خانم هایی که فکر میکنند شنیدن صدای زن برای مرد حرام هست این آثار رو گوش کنند
اگر نظرشون راجع به این موضوع تغییر کرد به ما هم خبر بدن تا ما هم گوش کنیم
از شوخی که بگذریم باید بگم که سخت میشه گفت که کدام یک از قطعه های این اثر زیبا تر هستند
اما من به شخصه قطعه های 1، 6 و 9 رو خیلی دوست دارم
********************
درباره پيش فروش بليت هاي کنسرت شجريان و سرگرداني هاي مردم چرا چنين شد سيدابوالحسن مختاباد خبر اين بود؛ باز هم تهيه بليت از طريق اينترنت براي مشتاقان صداي استاد شجريان درد سر آفرين شد و کثيري از علاقه مندان و متقاضيان بليت، ساعت ها سرگردان بانک و سايت شدند. اول؛ مي توان در يک واکنش لحظه يي، مقصر را طراحان سايت استاد و برنامه ريزان کنسرت لقب داد و خيال خود را راحت کرد، اما اين تمام ماجرا نيست و مقصر شناختن آنان پاک کردن صورت مساله و ديدن معلول هاست. چرا که دست اندرکاران سايت آقاي شجريان و بانک، علاقه مندند در کمترين زمان ممکن بيشترين فروش بليت را داشته باشند و البته در اين مسير سود افزون تري را هم کسب خواهند کرد و رضايت مشتريان هم در چنين نوع رفتاري فراهم خواهد شد. اما مشکل اين است که بسترهاي چنين کاري از سوي دولت فراهم نشده است و به رغم سرمايه هاي فراواني که در کشور وجود دارد، دولت و وزارت مخابرات همچنان ميزان سرعت و فضاي اينترنتي را به مردم و نهادهاي حقوقي و حقيقي مي بخشند که به لحاظ فني کشوري باامکانات و سرمايه هاي فراوان چون ايران را همسنگ کشورهايي چون افغانستان و... مي کند. چنين خساست و بخل و بي اعتمادي دولت به مردمش، در نهايت به اين مي انجامد که سر چنين ماجراهايي که شهروندان مي خواهند اندک اوقات فراغتي هم داشته باشند، تن و جان و روان خود را بفرسايند و از هفت خواني بگذرند تا بتوانند بليتي ابتياع کنند. دوم؛ لايه دوم ماجرا که علت اصلي هجوم و تقاضاي شگفت انگيز به کنسرت استاد شجريان در آن نهفته، البته عميق تراست و ريشه هاي پيچيده تري دارد که بخشي از آن برمي گردد به نوع نگاه به هنر و به خصوص موسيقي از سوي دولت و نهاد حکومت(در تمامي دوره هاي آن) و بخشي ديگر بازمي گردد به بلاتکليفي رسانه ملي درباره موسيقي. اينکه موسيقي ارائه شده از سوي استاد شجريان همان موسيقي است که دست اندرکاران نظام جمهوري اسلامي از آن به عنوان موسيقي فاخر ياد مي کنند، تقريباً امري بديهي است. (نگارنده به اختلاف نظر شخصي آقاي شجريان با دولت و اينکه هيچ علاقه يي به هنرمند دولتي بودن و رسمي شدن ندارد کاري ندارد، بلکه نوع موسيقي ارائه شده از سوي ايشان را مورد توجه قرار مي دهد که با گفتمان رسمي جمهوري اسلامي در تلائم و ملاطفت تام و تمام قرار دارد). در چنين بستري انتظار طبيعي اين است که نظام براي تبليغ اين نوع موسيقي و مقابله با موسيقي غربي همان انرژي و تواني را صرف کند که مثلاً براي ساختن يک جاده يا سد يا رساندن گاز به دورترين نقطه کشور صرف مي کند. اگر نظام پذيرفته است که امکانات را بايد به يک شکل در سرتاسر کشور توزيع کرد، آيا امکانات فرهنگي و هنري جزء نيازهاي مردم نيست؟ و نبايد همانند ديگر امکانات اقتصادي و سياسي توزيعي عادلانه يابند؟يادم نمي رود دو سال قبل که مردم زادگاهم ( روستاي امره در شهر ساري) به نصب يک دستگاه زباله سوز در جنگل نزديک روستا معترض شدند، نگارنده براي پيگيري ماجرا با آقاي توکلي ( نماينده مردم در مجلس) تماس گرفتم و از ايشان پرسيدم چرا دولت(در اينجا استانداري) به اعتراض مردم توجه نمي کند که ايشان پاسخي به اين مضمون دادند که نصب اين زباله سوز حکم همان راه و جاده کشيدن را دارد و نياز آن منطقه(براي دفع زباله هاي شهر ساري) است و لذا مردم يک روستا نبايد مقاومت کنند.حال همين سوال را از آقاي توکلي مي توان پرسيد که چرا در همان شهر ساري وقتي هنرمندي چون مختاباد (عبدالحسين) با مجوز رسمي دولت خواستار اجراي موسيقي شد، برخي محافل و نهادهاي مخالف از برگزاري کنسرتش جلوگيري کردند. آيا ايشان و دولت محترم و... از خود پرسيده اند چرا هنرمندان ديگري چون آقاي شجريان، لطفي، عليزاده و ناظري و ديگران... که خواستاران فراواني در شهرستان ها دارند، کمتر رغبتي به دادن کنسرت در خارج از تهران دارند؟ آيا مي دانند برخي از سرمايه گذاران اين گونه کنسرت ها به دليل عدم حمايت و ايستادگي دولت، در برابر رفتارهاي غير قانوني مخالفان، در آخرين لحظات کنسرتشان لغو شد و خود به پرداخت تعهدات سنگيني ملزم شدند(بدون هيچ درآمدي)،برخي به زندان افتادند و در نهايت مردم و شهروندان بخت برگشته محروم از ديدن يک تفريح سالم و هنرمندان شاخص اين مرز و بوم دست از پا درازتر مجبور به بازگشت شدند؟ آقاي توکلي و ديگر نمايندگان مردم و وزارت ارشاد مي دانند که يک شب اجراي آقاي شجريان و گروهش در يک ورزشگاه 3 تا 5 هزار نفري در گوشه يي از خاک اين کشور، صرفه اقتصادي و رواني افزون تر از دادن 5 شب کنسرت در يک کشور خارجي دارد؟ اين گونه، تقاضاهاي شهرستاني ها از کنسرت هاي بزرگاني چون شجريان در همان منطقه پاسخ مي يابد و بازار به تعادلي مي رسد و سبب مي شود چنين هجوم هايي را براي خريد اينترنتي بليت ها شاهد نباشيم.به گمان نگارنده مظلوميت فرهنگي، به خصوص در حوزه موسيقي، بيش از آنکه به بودجه و امکانات وابسته باشد، به عدم حمايت قانوني و بي اقتداري دولت، دخالت برخي نهادهاي فشار فراقانوني و برخي مقررات دست و پاگير مرتبط است. در سوي ديگر صدا و سيما قرار دارد که بعد30 سال از گذشت انقلاب و با وقوف به فتواي تاريخي حضرت امام(ره) در حليت موسيقي، هنوز تکليفش را با موسيقي مشخص نکرده است. براي همين است که وقتي خواننده يي از آن سوي آب ها به دبي مي آيد و کنسرتي برگزار مي کند، هزاران نفر از داخل کشور بليت هواپيما و کنسرت را مي گيرند و به ديدن کنسرت مي روند. مي دانيد چرا؟ چون شبکه هاي ماهواره يي در تبليغ و رسانه يي کردن هنرمنداني از اين دست کم مايه نمي گذارند، اما صدا و سيماي خودمان حتي از بردن نام بزرگان موسيقي ما هم عاجز است. مگر کنسرتي که بليت هاي آن در طرفه العيني به فروش مي رسد چه کم از مسابقه فوتبالي دارد که هر هفته پخش مستقيم تلويزيوني دارد؟ اگر از بعد رسانه يي نگاه کنيم هم آن شموليت و تاثيرگذاري دارد و هم اين. پس هم فوتبال بايد پخش شود و هم کنسرت موسيقي.تمامي اين عوامل دست به دست هم مي دهند تا بازار تقاضا به شديدترين درجه خود برسد و در نهايت فروش بليت آقاي شجريان با چنين هجمه و تقاضاي شگفت انگيزي روبه رو شود.به نظر شما اگر اقتدار و حمايت دولت از برگزاري کنسرت در شهرستان ها، نمايش کنسرت از شبکه هاي رسمي و حمايت صدا و سيما به علاوه توسعه منطقي شبکه اينترنتي فراهم بود، شهروندان دچار چنين عذاب و المي مي شدند؟ برگرفته از روزنامه ی اعتماد |
به مطلب طنز وبلاگ همایون شجریان در این باره توجه کنید.
***********************
قطعه ای از آلبوم جدید کاروان صبا شامل سه تار نوازی بسیار زیبای مسعود شعاری:
دو ضربی بیات ترک
****************************
زیبد که ز درگاهت نومید نگردد باز
آنکس که به امیدی بر خاک درت افتد
این هم برگ سبزی بود تحفه ی درویش
حق نگهدار شما
امین
www.aramejan.jbg.ir
No comments:
Post a Comment